جهود، ترسا و مسلمان جهودی و ترسایی و مسلمانی در راهی همسفر بودند، یکی حلوایی به آنها هدیه داد . جهود و ترسا گفتند: بی‌گاه است فردا بخوریم و این اندک است آن کس خورَد که خواب نیکوتر دیده باشد.غرض آن بود که مسلمان را حلوا ندهند. مسلمان نیمه‌شب برخاست و جمله حلوا را بخورد. بامداد ترسا گفت: دیشب عیسی فرود آمد و مرا برکشید به آسمان. جهود گفت: موسی مرا در به طور سینا برد و آنجا دوگانه با یگانه کلام کردیم . مسلمان گفت: محمد(ص) آمد و مرا گفت ای بیچاره یکی را عیسی برد به آسمان چهارم و آن دگر را موسی به سینا برد. تو محروم بیچاره برخیز و این حلوا را بخور.آنگه من برخاستم و حلوا را خوردم.گفتند: والله خواب آن بود که تو دیدی آنِ ما همه خیال بود و باطل. لغات جهود= یهودی ترسا= مسیحی ❣ن و القلم ❣ ┏━━━🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌━━━┓ 🆔 @hosseinililab ┗━━━🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃━━━┛