خوشحالی ولید [مرور سریع تاریخ] 🖋حسینی لیلابی 💠[مسجد النبی] پیک ولید وارد مسجد شد : سلام بر فرزند پیامبر حسین بن علی ماموریت دارم تمایل ولید برای دیدار حضرت تان را به حضورتان ابلاغ کنم امام حسین(ع): شما برگردید من خواهم آمد. عبدالله بن زبیر: یا بن رسول الله! من نگرانم، هدف از این دعوت شبانه چیست؟ امام حسین(ع): «اَظُنُّ اَنَّ طاغِیتَهُمْ قَدْ هَلَک؛ فکر می‌کنم» گمان میکنم طاغوت شان هلاک شده است. مروان: «با من مخالفت کردي، به خدا! هرگز چنين فرصتي بر او پيدا نخواهي کرد». ولید(حاکم مدینه): واي بر تو! تو به من پيشنهادي دادي که دين و دنيايم را از دست بدهم، به خدا! دوست ندارم همه دنيا را داشته باشم ولي حسين را بکشم، سبحان اللَّه. 💠[منزل امام حسین] امام حسین(ع)؛ عباس! برداران را ،علی اکبر را ،و تعدادی از جوانان را مسلح کن، مرا همراهی کنید . عباس(ع): به چشم مولایم 💠[دارالحکومه مدینه] امام: همین بیرون منتظر باشید صدایم بلند شد وارد شوید. امام حسین(ع): سلام بر شما ، صلح و صله رحم بهتر از کینه ورزی است. ولید: سلام بر شما ای فرزند پیامبر خلیفه مسلمین معاویه درگذشته است.اکنون پسرش یزید به جایش نشسته و به من نوشته از شما برای یزید بیعت بگیرم امام حسین(ع): انا لله و انا الیه راجعون گمان نمیکنم به بیعت مخفیانه من راضی شوی، صبح کنیم تا ..... ولید: آری همین طور است. مروان: همین الان باید بیعت کنی و الا.... امام حسین(ع): مرا به مرگ تهدید میکنی ای پسر زن چشم کبود. امام حسین(ع) خطاب به ولید: اى امیر! ما خاندان نبوت و معدن رسالتیم، خاندان ما محل آمد و رفت فرشتگان و محل نزول رحمت خداست، خداوند اسلام را از خاندان ما شروع و افتتاح نموده و تا آخر نیز همگام با خاندان ما به پیش خواهد برد. اما یزید، مردى شراب‌خوار است که دستش به خون افراد بى گناه آلوده گردیده است، او کسی است که حریم دستورات الهى را درهم شکسته و علنا و در مقابل چشم مردم مرتکب فسق و فجور گشته است. آیا رواست شخصیتى هم‌چون من با آن سوابق درخشان و اصالت خانوادگى، با چنین مرد فاسد بیعت کند و باید در این زمینه شما و ما آینده را در نظر بگیریم و خواهید دید که کدامیک از ما سزاوار و لایق خلافت و رهبرى امت اسلامى و شایسته‌ی بیعت مردم است. [صدای امام بلند شده است حضرت عباس،علی اکبر و جوانان شجاع هاشمی با شمشیر های کشیده وارد میشوند.] [امام حسین(ع) از ولید خداحافظی میکند و در حلقه جوانان هاشمی از آنجا دور می شود.] مروان خطاب به ولید: اشتباه کردی او را مهلت دادی دیگر دستت به او نخواهد رسید. ولید: از اینکه دستم به خون او آغشته نشد خوشحالم ، همه دنیا برای من باشد در عوض قاتل فرزند فاطمه باشم ، هیچ جاذبه ای برایم ندارد که قتل حسین یعنی نابودی دنیا و آخرت. ن و القلم 🌺مسابقات با جایزه🌺 ┏━━━🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌━━━┓   🆔 @hosseinililab ┗━━━🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃━━━┛