✍حسین‌کمیل: جنبش سبز/از شکست ظاهری در کف خیابان تا پیروزی در تغییر محاسبات قوه عاقله نظام ویدئویی که اخیرا از وحید یامین پور در مورد حجاب منتشر شد و بازخوردهای متفاوتی را در پی داشت؛جان کلام یامین‌پور آن بود:«کوتاه آمدن حاکمیت از حجاب،سبب عقب‌نشینی طرفداران حکومت دینی،از حمایت از نظام میشود».فارغ از صحیح یا غلط بودن این ایده،بررسی زمینه شکل‌گیری چنین دیدگاهی بسیـــار مــهـــم است. اگر مزیت نسبی نظام سیاسی ایران خصوصا تا برهه پیش از را، امر شریعت و تلاش در جهت تحقق عدالت بدانیم،میتوان دید که بواسطه عمل به آن و حرکت در آن مسیر، همواره حضور جمعیت حامی نظام در گرما و سرما و در بزنگاههای مورد نیاز کشور،به راحتی میسر گشته است کما اینکه اوج آن را بواسطه عملکرد دولت اول احمدی‌نژاد و شعارهای مخلوط از پوپولیسم و عدالت را در واکنش به آشوب88 و در زورآزمایی خیابانی طرفداران گفتمان تیر84و گفتمان تغییر88دیدیم؛ جمعیتی که بعنوان سمپات حاکمیت حاضرند بدلیل درهم تنیدگی مذهب و قدرت سیاسی برای نظام سیاسی کشور،هر هزینه‌ای را بپذیرند.لذا برداشت آن است که در صورت عبور نظام سیاسی از شریعت و تبدیل جمهوری اسلامی به یک حکومت بیطرف در امر شریعت، این بخش حامی را از دست خواهد داد، ضمن اینکه حامی جدیدی کسب نخواهد کرد. امـــــــا... بنظر نگارنده نه فقط در مورد فوق،که جمهوری اسلامی بعد از وقایع هشتادوهشت، برخلاف پیروزی گفتمانی در کف خیابان، نگران از واکنش بلندمدت و از دست رفتن سرمایه‌داران منطقه ونک به بالا، الگوی برندسازی خود را از مزیت نسبی شریعت_سیاست، به سمت جذب حداکثری به هر قیمت(بافرض حفظ طرفداران فعلی) بسط داد: مذاکره با غرب، اقتصادی، تقویت سرمایه داری، واگذاری بخشها و اتاق‌های فکر اقتصادی و بازرگانی به آن طبقه مذکور و تساهل فرهنگی بیش از همه، معترضین سیاسی_اقتصادی و دختر_پسری کف خیابان88را منتفع میکرد،بگونه‌ای که از آن سال تا کنون،هیچ تهدید جدی از جانب آنها برای نظام سیاسی رخ نداده است،کما اینکه این امر به معنی تبدیل شدن آنان از معترض و مخالف،به طرفدار نظام نیست.خروجی سیاست فوق سبب شد تا در دهه نود، نظام سیاسی ایران از منظر معیار کارآمدی در بخشهای تورم، مسکن، خودروسازی،فقرزدایی و ... که همه با زندگی مردم متوسط به پایین جامعه رابطه مویرگی دارد، عملکرد قدرتمندی نداشته و در عوض بخش اصلی حامی نظام یعنی طبقات ضعیفتر که در سال هشتادوهشت کنار حاکمیت ایستادند بر اثر سیاستهای آزادسازی اقتصادی، رادیکالترین اعتراضات را در سال۹۸داشته و اگر تا پیش از آن و در اعتراضات خیابانی، با اردوکشی طرفداران نظام در خیابان، فتنه‌ها برچیده میشد، اما در آبان98، قضیه صرفا با برخورد سخت و امنیتی و بدون حضور مردم حامی در خیایان، فیصله یابد. یعنی نه تنها این تغییر رفتار نظام به افزایش محبوبیت نظام در بین طبقه مرفه و همیشه طلبکار و عافیت‌اندیش منجر نشد، که حامیان پیشین نیز از بین رفتند و اگر فتنه را نقشه خارجی برای ضربه به نظام بدانیم، ضربه کاری‌تر، با تغییر ریل دستگاه محاسبات کشور، به نظام و سرمایه پشتیبان آن وارد شد، ‌چه آنکه امام راحل نیز، صاحبان اصلی و حامیان واقعی انقلاب را همان کوخ‌نشینان معرفی کرده بودند. حال، برخلاف تصور عمده سیاسیون، که وضعیت جناح حاکم در کشور را یکدست فرض میکنند، اندیشه اقتصادی و مسیر حرکت دولتهای دیروز و امروز، دقیقا در جهت تفکر یکدست‌شده در مسیر تعدیل اقتصادی پس از88است و فقط اندک تفاوتی در روشها روئیت می‌گردد، حال آنکه خروجی عملکردها در زندگی مردم، بواقع،تفاوت چندنانی رقم نزده، مگر در تقویت بنیه اقتصادی دولت و بخش خصوصی، که معلوم نیست به زندگی مردم سرریز شود یا نه!!!! ادامه این مسیر، رسما کشور را با بحران مشروعیت مواجه خواهد کرد. تلگرام و ایتا: @hosseinkomail1404 اینستاگرام: @ h.komail5