*بازنشر به مناسبت دهه فجر انقلاب اسلامی* 💥پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ و رد صلاحیت‌ها و البته از قبل قطع ید عده‌ای دیگر از برخی امتیازات، اشخاص سیاسی به شکل های گوناگون اعتراض خود را اعلام کرد. احمدی نژاد با عدم مشارکت در انتخابات و سخن‌پرانی‌های اپوزوسیون مآبانه که البته مسبوق به سابقه بوده، علی لاریجانی با کوچ‌ به روستای خود و سرگرم شدن به مسائل شخصی و دور شدن از سیاست در شرایطی که همچنان مدیر پروژه سند راهبردی ایران و چین بود، آملی لاریجانی با عدم امضا اعتبار نامه رئیسی و حمله به شورای نگهبان و حسن روحانی هم علی رغم واسطه فرستادن‌های گوناگون برای پست گرفتن پس از ریاست جمهوری در حال سازماندهی اقدامات علیه دولت جدید.... عمده ترین تفاوت حکمرانی آیت الله خامنه ای و امام خمینی در نوع برخورد با مقوله مشروعیت و مقتضیات آن در زمانه‌های گوناگون است.چه آنکه خواص وفادار اطراف امام،عمدتا شهید شده و آن رهبری امام خمینی مبتنی بر یک کاریزمای شخصیتی که برای تداوم حکمرانی، همراهی با نبض مردم برایش کافی بود و از یک دفتر کوچک با تعداد کارمند اندک و یارانی که منبر آنها خود یک رسانه و رابطه مستقیم با مردم را میسر میکرد، در جماران میتوانست نبض امور را در دست داشته باشد. حال،با رفتن یاران، توسعه سیاست‌های لیبرالی و تاکید بسیار دولتها و جریانهای تازه ثروتمند شده سابقا چپ‌ِ غربگرا شده با هر ظاهری،بر ولایت مبتنی بر دموکراسی و ترویج آن، جهت حفظ اجماع در کشور، رهبری آیت الله خامنه‌ای که برخلاف حضرت روح الله که از مسیر انتخاب مستقیم مردم با توجه به اقتضا انقلاب گذشته بود، با توجه به تکیه بر رأی خبرگان و نخبگان بر اساس قانون اساسی، به بجای تکیه صرف بر کاریزما و محبوبیت مردمی بر بروکراسی نیز تکیه میکند، در این میان طبیعتا کار ویژه بروکراسی ارتباط با بدنه نخبگان حوزوی، نظامی، دانشگاهی و... برای ارتباط با توده مردم است. با این توضیح، از منظر امام خامنه‌ای عزیز، در مختصات سیستمی و بروکراسی نباید دو صدا از یک نظام واحد بلند شود و خطر دو صدا شدن آن هم در سطح کلان بسیار خطرناک است. از اینرو میتوان چنان تحلیل کرد که آیت الله خامنه‌ای با اعتقاد به اصل تفکیک قوا و رای مردم،همواره تایید کننده مقامات ارشد در هر زمان بوده است و همچنین با حمایت از ایشان و احترام به نظر متخصصین، نمیگذارد اعتراضاتِ ولو حامیانش باعث از بین رفتن تعادل سیستم شود؛ از نجیب خواندن خاتمی در روزگار پسا ریاست جمهوری‌اش تا جمله «هیچکس برایم هاشمی نمیشود»، نزدیک خواندن نظر خود به احمدینژاد، پاکدست خواندن لاریجانی، مؤمن خواندن ظریف، مخالفت با منزوی ساختن سیدحسن مصطفوی و ... مهمترین مسأله سخنرانی خرداد ۱۴۰۱ رهبر انقلاب دعوت و حضور چهره های مطرود شده سیاست در آن محفل بود که نگارنده تقاضا دارد خوانندگان محترم مجددا به آن جوع کنند. دعوت از این اشخاص و حضور آنها در این سخنرانی نشان دهنده آغوش باز نظام و پذیرا شدن از اشخاصی بود که در برهه های حساس گاهی با رفتارهای مشمئز کننده و مواضع خود باعث تحمیل هزینه‌ها شدند، مسئله‌ای که از نگاه بنده احتمالا به جهت حمایت حداکثری از دولت و پیشبرد کشور صورت گرفته است. البته این سو برداشت ایجاد نشود که جناب خاتمی نیز در این جرگه جای میگیرد، کما اینکه عملکرد ایشان به نحوی بوده که امام جامعه شخصا او را مطرود ساخته است. ۱۴خرداد۱۴۰۱