🔰حکایت زیبای امام جماعتی که باعث آشتی خواهر و برادر همدانی شد
📖سریع چادر سر کردم و از لای در آشپزخانه نگاه کردم،
امام جماعت مسجد آقای اصلانی و تعدادی ازهیئت امنای مسجد همراه حسین آمده بودند. هنوز ننشسته بحثشان گرم گرفته بود.
با آن همه سرو صدای سماور و گاز و صدای موتور یخچال از توی آشپزخانه چیز زیادی نمیشنیدم اما مشخص بود که موضوع مهمی افتاده. با کنجکاوی کمی گوش تیز کردم تا حرفهایشان را بشنوم ...
─┅─🌿🌺🌿─┅─
🆔@howzeh_hamedan