🔶 ضرورت رعايت سلسله مراتب علمى
ما آقايانى را در درس و بحثها مى ديديم كه مثلا «مغنى» مى خواند و زمانى كه در كلاس «اسفار» يا «جواهر الكلام» مى نشستيم، مى ديديم همان طلبه مغنى خوان در آن درسها هم حضور دارد! يا مى ديديم بعضى افراد به سرعت درسها را مى خوانند و بدون بحث و تدبّر بالا مى آيند و كتابهاى بزرگ را زير بغل مى گيرند و در محضر فلان عالم بزرگ حضور مى يابند!
چند سال هم در درس خارج حضور مى يابند؛ مثلا در درس خارج فقه يا خارج اصول يا خارج معقول شركت مى كنند و مطالبى از آن درسها يادداشت مى كنند و هر وقت چيزى بخواهند، آن نوشته را نگاه مى كنند، ولى خود نمى توانند به مأخذ رجوع نمايند. به اين صورت آدم ملّا نمى شود.
بعد بعضى ها را ديدم كه به يك نسبت هايى منتسب شدند؛ فرمايشاتى مى فرمايند و گاهى از علم تبرّى مى جويند و مى گويند مثلا درس بخوانيم كه چه بشود؟ اين «چه بشود» گفتن براى آن است كه از «مغنى» آمده، در درس «اسفار» نشسته و حال احساس خستگى مى كند؛ چون سلسله مراتب علمى را طى نكرده است و خواسته جهشى بخواند.
📖 دروس شرح اشارات و تنبيهات (علامه حسن زاده)، نمط نهم (مقامات العارفين)، ص ١٣٧.