#داستان_روایی
📚 *پیغمبر و چوپان*
🔹رسول خدا صلی الله علیه و آله با عده ای از بیابان عبور میکردند. در اثنای راه به شترچرانی رسیدند. حضرت کسی را فرستاد تا مقداری شیر از او بگیرد.
شترچران گفت: شیری که در پستان شتران است برای صبحانه قبیله است و آنچه در ظرف دوشیدهام برای شام آنهاست.
با این بهانه به حضرت شیر نداد. پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله او را دعا کردند و گفتند: خدایا! مال و فرزندان او را زیاد کن!
🔸سپس از آن محل گذشتند و به گوسفند چرانی رسیدند. پیامبر کسی را فرستاد از او شیر بخواهد. چوپان گوسفندها را دوشید و با آن شیری که در آن ظرف حاضر داشت همه را در ظرف فرستاده پیامبر صلی الله علیه و آله ریخت و یک گوسفند نیز برای حضرت فرستاد و عرض کرد:
- فعلا همین مقدار آماده است، اگر اجازه دهید بیش از این تهیه و تقدیم کنم؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره او نیز دعا کرده، گفت: خدایا! به
#اندازه_نیاز او روزی عنایت فرما!
🔹یکی از اصحاب عرض کرد:
- یا رسول الله! آن کس که به شما شیر نداد درباره او دعایی نمودی که همه ما آن دعا را دوست داریم و درباره کسی که به شما شیر داد دعایی فرمودی که هیچ یک از ما آن دعا را دوست نداریم!
🔸رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: *مال کمی که نیاز زندگی را برطرف میسازد، بهتر از ثروت بسیاری است که آدمی را غافل نماید.*
سپس این دعا را نیز کردند:
- خدایا به محمد و اولاد او به اندازه کافی روزی لطف فرما!
📜بحارالانوار: ج ۷۲، ص ۶۱
🌐
alghadirhowzeh.com
🆔️
@howzehalghadir