هدایت شده از محمدتقی اکبرنژاد
🔶ما با اصول موافقیم اما با کشکول نه! 🔶بیان محورهای اساسی در جهت ارتقاء علم اصول به قلم «استاد محمد تقی اکبرنژاد» 🔶کفایه نیز مانند اسلاف خود در حاشیه اصول اهل سنت سیر کرده /مؤسسه فقاهت نشان داده است که رسائل و کفایه کشکولی شده اند برای درس‌های 20- 30 ساله حوزه./اصولی گری موجود، تنه به تنه اخباری گری می زند. 🔹برای ارتقاء علم اصول سه محور مهم باید اتفاق بیفتد: 1️⃣ تکمیل نواقص: اصول فقه موجود از کاستی‌های فراوانی رنج می‌برد و قواعد پرکاربرد بسیاری هستند که هنوز در اصول ما وارد نشده‌اند و همین امر به استنباط دین، آسیب‌های جدی وارد ساخته است. چه در فقه فردی یا همان فقه رساله‌ای که منجر به خطاهای زیادی در فتوا شده است و چه در فقه اجتماعی که در این 40 سال روشن شد که آقایان توانایی ورود به این عرصه‌ها را ندارند و عمده آن به خاطر کاستی های اصولی است. 🔹من از کسانی که ما را به تضعیف اصول متهم می‌کنند می‌خواهم در یک فضای علمی به مقایسه دو کتاب "منطق تفسیر متن" و "ادبیات دین" از یکسو و مباحث الفاظ کفایه از سوی دیگر بپردازند. آنگاه متوجه عمق فاجعه خواهند شد و احتمالا برایشان روشن شود که ما ده‌ها قاعده کاربردی برای فهم متون دینی اعم از کتاب و سنت لازم داریم که هیچ عین و اثری از آن در کفایه نیست. 🔹کفایه نیز مانند اسلاف خود در حاشیه اصول اهل سنت سیر کرده و مباحث الفاظ را با محوریت امر و نهی شکل داده است. اما هیچ وقت از تاثیر گوینده و شنونده در تفسیر سخن نگفته، یا از نقل به معنا بودن روایات علمی شیعه حرفی به میان نیاورده و تأثیر آن را در تفسیر روایات و تفاوت آن‌ها با آیات را بررسی نکرده است. از لایه‌های استظهار متن و ملاک حجیت آن‌ها حرفی نزده و نسبت ظهور را با بطون و ملاک تشخیص آن‌ها را بحث نکرده است. یا ارتکاز و مناشیء شکل‌گیری آن و روش‌های کشف ارتکاز مخاطبان کتاب و سنت حرفی به میان نیاورده و مایز ارتکاز را با قیاس به بحث ننشسته است. 🔹ایشان بحث از مقام بیان را در حد اطلاق‌گیری تنزل داده و از انواع و ابعاد آن غفلت کرده و ظرفیت‌های آن را نادیده گرفته است. قرائن زمانی و مکانی و کیفیت تاثیر آن در تفسیر را بررسی نکرده و ابعاد آن را وانکاویده است و ده‌ها قاعده مهم دیگر که بحث از آن مجال دیگری را می‌طلبد. این‌ها در حوزه تفسیر بود. باید "کلام فقاهی" را با دقت برسی کنید تا متوجه شوید که کفایه خود را از چه قواعد پرسود و سرشاری محروم ساخته است. 2️⃣ اصلاح روش‌ها: اصول فقه ما با تصور توقیفی بودن مسائلش به پیش رفته و برای همین نیز در هر بحثی- ولو از ضرورت‌های عقل عملی باشد(مانند حجیت خبرثقه)- ابتدا از ادله نقلی شروع می‌کند و به اجماع و قیل و قال‌ها می‌پردازد، اما از سنخ شناسی موارد غفلت می‌کند و دچار اعوجاجات خسته کننده و تفسیرهای غلط می‌شود. باید "نظام معرفتی فقاهت" را با امارات و اصول عملیه کفایه و رسائل مقایسه کنید تا متوجه عمق ضعف‌های روشی این کتاب‌ها بشوید. 3️⃣حذف زوائد: باغبانِ کاردان کسی نیست که به تیمار و پرستاری درختان بپردازد. او باید شجاعت قطع شاخه‌های بی سود و کم حاصل را هم داشته باشد تا برای رشد شاخه‌های پر ثمر، ظرفیت سازی کند. اینکه اصول فقه ما به مرور زمان کشکولی از مسائل پرسود و کم سود و بی حاصل شده، ضعف اصولیان ماست و به تعبیر برخی بزرگان؛ همچو علف‌های هرزی، بحث‌های مفید را هم از حیّز انتفاع انداخته است. هنر "مؤسسه فقاهت" این بود که به جای کلی گویی، به بررسی تک تک مسائل اصولی که در مظانّ زائد هستند پرداخت و با ادبیات علمی سراغ آن‌ها را گرفت و بی هنری برخی نیز این بود که به جای استفاده از زبان برهان و دلیل، به اتهام و حاشیه سازی روی آوردند. 🔹بنابراین موسسه فقاهت شعار نداده بلکه عمل کرده است. موسسه فقاهت نشان داده است که رسائل و کفایه بیش از این که "اصول" برای "فقه" باشند، کشکولی شده اند برای درس‌های 20- 30 ساله حوزه. نشان داد که اصولی گری به معنای مصطلح آن، تنه به تنه ی اخباری گری می‌زند و تفاوت زیادی در میدان واقعی زندگی با آن ندارد. نشان داد که قواعد بسیاری هستند که به خاطر تصلب‌، نادیده گرفته شده‌اند و به جای آن‌ها، به حواشی بی سود و کم حاصل پرداخته شده است. 🔹بنابراین عزیزانی که گمان می‌برند ما علیه "اصول" حرف زده ایم، بدانند که ما علیه "اخباری گری" در "قاب اصولی گری" سخن گفته‌ایم و کوشیده‌ایم "اصول مترقی و کامل تری" را در قالب "بسته جامع اجتهای" تبیین کنیم. ◾️محمد تقی اکبرنژاد 🆔 @feghahat