این دو پژوهشگر آمریکایی می‌نویسند در این جنگ ادراکی، جداسازی واقعیت از افسانه حتی برای دولت‌ها نیز دشوار است و برای مردم عادی غیرممکن است. آنها درست می‌گویند. ما یک نمونه از این خطای ادراکی را هفته گذشته به چشم خود دیدیم. اوایل هفته و در روزهای آشوب، ویدئویی کوتاه از بالای یک پل در اتوبان امام علی(ع) منتشر شد که یک کامیون نخاله ساختمانی خود را وسط اتوبان خالی می‌کند. هر بیننده‌ای ابتدا تصور می‌کرد که راننده کامیون جزو آشوبگران بوده و عمداً دست به چنین کاری زده است اما چند روز بعد با شناسایی راننده این کامیون مشخص شد واقعیت ماجرا چیز دیگری بوده است. مهاجمان با چاقو و قمه به کامیون حمله کرده و او را وادار به توقف و خالی کردن بار خود می‌کنند و حتی کتک هم می‌زنند! و یا در مورد جالب توجه دیگری، یکی از اغتشاشگران در زرگان از توابع اهواز یک جنازه (آیا با اطمینان می‌توان گفت آن جنازه بوده است؟!) را کول کرده و مقابل یک پایگاه بسیج می‌اندازد و شروع به داد و فریاد کرده و اینطور وانمود می‌کند که این فرد توسط بسیجیان کشته شده است، تا مردم برای حمله به این پایگاه تهییج شوند. از این موارد در هفته گذشته کم نبوده و نیستند. با در نظر گرفتن چنین نکاتی می‌توان راز سر و صدای این روزهای آمریکایی‌ها از محدودیت‌های اعمال شده بر اینترنت را متوجه شد. برای شما عجیب نیست آمریکایی‌ها که حتی اجازه دسترسی ایران به دارو و مواد غذایی وارداتی را هم نمی‌دهند، نگران دسترسی مردم به اینترنت هستند؟! مارک دوبوویتز مدیر اجرایی بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها که نقشی عمده و آشکار در پخت و پز طرح‌های ضدایرانی در آمریکا دارد به همراه دنیل شاپیرو سفیر اسبق آمریکا در سرزمین‌های ‌اشغالی در مقاله‌ای مشترک که در ایام آشوب‌های دی ماه سال 96 در نشریه پولتیکو منتشر کردند، نوشته بودند؛ «دولت آمریکا باید اطمینان حاصل کند که شرکتهایی مانند تلگرام، توییتر و اینستاگرام با درخواست حکومت ایران مبنی بر مسدود کردن کانال‌های مورد استفاده معترضین برای سازماندهی و برقراری ارتباط، موافقت نکنند.» اگر این شبکه‌های اجتماعی برای مردم عادی ابزاری برای ارتباط فردی و جمعی، به ‌اشتراک گذاشتن عکس صبحانه و ناهار و جشن تولد و برای عده‌ای هم ابزار کسب و کار هستند، برای آمریکایی‌ها ابزاری برای سازماندهی، آموزش و هدایت آشوب است. چشم پوشیدن بر این واقعیت، چیزی از عمق ماجرا کم نخواهد کرد. مسئولین امر بخصوص در وزارت ارتباطات باید پاسخگوی کم‌کاری‌های خود در این زمینه باشند. مردم معتاد این شبکه‌های اجتماعی یا بطور دقیق‌تر ابزار جنگی دشمن شده‌اند و مسئولانی که به بهانه‌های مختلف شبکه ملی اطلاعات، موتورهای جست‌وجوگر ملی و پیام‌رسان‌های داخلی را تقویت و حمایت نکردند، خواسته یا ناخواسته به نقشه جنگی دشمن کمک کردند. گویا برخی مسئولین دچار واهمه و رودربایستی بوده و نمی‌خواهند بپذیرند ما در وسط معرکه جنگ با دشمن قرار داریم. خود را به خواب زده‌اند و اهل دغدغه و مردم را نیز دعوت به خواب می‌کنند. می‌دانید موضوع اصلی پژوهش آن دو آمریکایی چیست؟ اینکه چطور می‌توان مانع نفوذ و تاثیرگذاری کشورهایی مانند روسیه، ایران و چین بر افکار عمومی و سیاست در آمریکا شد. آنها بدون واهمه و رودربایستی اکانت‌هایی را که حتی احساس کنند لازم است ببندند، می‌بندند و ما در این جا دو دستی «آش را با جاش» تقدیم دشمن کرده‌ایم و البته از اینکه نمک آن کافی نیست شرمنده هم هستیم. کدام آمریکا - از ترامپ گرفته تا دوجین سناتور- برای عدم دسترسی مردم ایران به توئیتر ‌اشک تمساح می‌ریزد؟ همانی که دیروز معلوم شد مانع از دسترسی جان بولتون مشاور امنیت ملی سابق رئیس‌جمهور آمریکا به حساب توئیتر خود شده بوده است. آمریکایی‌ها وقتی پای منافع کاخ سفید وسط باشد با جان بولتون هم تعارف ندارند اما گویا اینجا عده‌ای با ترامپ و پمپئو تعارف دارند. همان پمپئویی که پیش از پست وزارت خارجه رئیس‌ سیا بود و از فرط بیچارگی کارش به جایی رسیده است که به فارسی توئیت کند و از مزدوران شکست خورده‌اش در ایران بخواهد فیلم و عکس در تلگرام برایش ارسال کنند. اثرات مخرب تسلط دشمن بر فضای مجازی و به دنبال آن افکار عمومی را در سال‌های اخیر در حوزه اقتصاد و امنیت و فرهنگ به وضوح دیده‌ایم. وقت آن نرسیده است که از خواب بیدار شویم؟! محمد صرفی @howzehenghelabi