لطفا امشب نماز لیلةالدفن خوانده بشه محسن نام پدرش هم بختیار این از طرف یکی از دوستانش هست: هم حجره ای حجره ی نو مبارک سال دوم حوزه بودم که جوان رشیدی از خطه ی کردستان که منزل پدریشان سمت خزانه است هم حجره ایم شد.قبل از طلبه شدن وزنه برداری کار میکرد و طبعا برنامه ی غذایی مفصلی را دنبال می کرده اما بعد از ورود به حوزه ایشان شروع کرد به قضای نمازهای دوسال ابتدای بلوغ.شبها یک ساعت قبل از خواب با دوست دیگرمان، به جماعت، نماز قضا میخواندند. در طول هفته روزهایی را روزه میگرفت وغذایش را کم کرده بود تا به گفته خود ،جبران ما فات کند. قبل از اذان صبح بیدار میشد وبعد از نماز ،بین الطلوعین را به حفظ قرآن مشغول بود. شبهای ماه مبارک به توصیه ی مرشدش پیاده تا میدان شهدا به جلسه روضه و مناجات میرفت. وقتی در حجره روضه برپا میشد صدای بلند گریه اش را دوستان میشناختند،نقطه ی اوج گریه اش روضه ی دخت پیامبر بود. تمام کارهایش را با مرادش مطابقت میداد. بعد از اتمام مقدمات راهی قم شدیم، ایشان وارد موسسه امام خمینی شد و در رشته حقوق مشغول شد،رسائل ومکاسب وکفایه را در مدارس فیضه وخان و گلپایگانی به اتمام رساند و وارد درس خارج شد،مدتی درس آیات جوادی آملی وشبزنده دار حاضر میشد مقالات خوبی هم برای مرکز پاسخ گویی به شبهات مینوشت، اخیرا برای امر قضاوت هم اقدام کرده بود که دیگر فرصتی نماند... منبر را از هیات خانگی در منزل پدر در ایام محرم شروع کرد و در این چند سال اخیر ماه مبارک در روستاها و جزائر خلیج تردّد داشت، درشهر پر غربت قم همدم خوبی برای دوستانش بود، پیگیر راه اندازی و برپا کردن هیات بود ،دغدغه داشت که محفلی برای ذکر و تازه شدن روحیه دوستان برپا کند. پروردگارا حافظ ایتام ایشان باش و راه بندگی را برای ایشان هموار کن و چون پدراش آنها را از محسنین قرار ده... بنده حقیقتا شهادت میدهم که ما نعلم منه الا خیرا والله اعلم به منا. اللهم ان کان محسنا(کما کان محسنا)فزد فی احسانه و ان کان مسیئا فتجاوز عنه . واغفر له ولنا... سلام بر او روزی که متولد شد وروزی که مبعوث خواهدشد ۹۸/۱۲/۱۴