هدایت شده از اخبار استراتژیک
🟩 برساخت «ربّنا» در حیرت ابتهاج برخی در تحلیل جایگاه نوای زیبای ربّنای شجریان در کلیت نگاه دینی و سیاسی و سبک زندگی او ابهاماتی دارند و تعارضات موجود را نمی‌توانند حل کنند که مگر این نیست که هنر دینی و متعالی از هنرمند متدین و نورانی صادر می‌شود؟ شجریانی که متدین و متشرع نبود، چگونه در تیر ماه ۱۳۵۸ آن ربّنای مناجات‌گونه از او صادر شد؟ ✳️ هوشنگ ابتهاج درباره ربنای مرحوم شجریان نظری خاص داشته که به نظرم بسیار مهم هست: «ﻫﯿﭻ‌ﮐﺲ ﻧﻤﯽ‌ﺗﻮﻧﻪ ﺍﯾﻦ‌ﻃﻮﺭ ﺑﺨﻮﻧﻪ، ﻫﯿﭻ‌ﮐﺲ. حتی ﺧﻮﺩ ﺷﺠﺮﯾﺎﻥ!» یعنی چی؟! یعنی اتفاقی بوده؟ شاید این جور برداشت بشه. اما من نگاه دیگری دارم. b2n.ir/957287 ❇️ ابتهاج ادامه داده: «ﺧﯿﻠﯽ ﮐﺎﺭ ﻋﺠﯿﺒﯿﻪ... ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺘﻮﺩﯾﻮ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ‌ﻫﺎ ﺑﮕﻪ ﺍﯾﻦ‌ﻃﻮﺭﯼ ﺑﺨﻮﻧﯿﻦ، ﺿﺒﻂ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻦ «ﺭﺑّﻨﺎ». ﺷﺠﺮﯾﺎﻥ ﻧﻮﺍﺭ اصلی اﯾﻦ ﺭﺑّﻨﺎ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺍﻻﻥ ﻧﺪﺍﺭﻣﺶ. ﻣﻦ ﺍﻭﻝ ﻧﻤﯽ‌ﺩﻭﻧﺴﺘﻢ ﭼﯿﻪ، ﻭﻗﺘﯽ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﺣﯿﺮﺕ ﮐﺮﺩﻡ. ﻫﯿﭻ‌ﮐﺲ ﻧﻤﯽ‌ﺗﻮﻧﻪ ﺍﯾﻨﻮ ﺑﺨﻮﻧﻪ، ﭼﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺣﯿﺮﺕ‌ﺁﻭﺭﯼ ﺩﺍﺭﻩ! اصلا ﯾﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺯﻣﯿﻨﯽ ﻧﯿﺴﺖ! (ﺳﺮﺵﺭﺍ ﺗﮑﺎﻥ ﻣﯽ‌ﺩﻫﺪ) ﺷﺎﻫﮑﺎﺭﻩ، ﭼﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﻭ ﺍﻟﺘﻤﺎﺳﯽ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ «ربّنا» ﻫﺴﺖ (ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ‌ﺍﻓﺘﺪ) ﻓﻘﻂ ﺻﺪﺍ ﻧﯿﺴﺖ، ﯾﮏ ﻧﻮﺍﺯﺷﯽ ﺗﻮﺵ ﻫﺴﺖ. ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻣﻌﺎﺷﻘﻪ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻪ، ﻫﻤﻪ‌ﯼ ﻧﯿﺎﺯﻫﺎﯼ ﺑﺸﺮﯼ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺻﺪﺍ ﻫﺴﺖ! ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺁﻗﺎﯼ ﺷﺠﺮﯾﺎﻥ ﺍﯾﻨﻮ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﺎﯾﻪ‌ﺍﯼ ﺧﻮﻧﺪﯼ؟ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﮐﺮﺩ… واقعا نمی‌شه ﮔﻔﺖ ﺗﻮ ﺷﻮﺭﻩ، ﺍﻓﺸﺎﺭﯾﻪ، چیه!» ✅ به نظر من آن ربنا، ربنای شجریان نبوده، بلکه ربنای ملت مؤمن ایران بوده است؛ حاصل ‹ایمان جمعی› ملتی بوده که حدود چهار ماه از انقلاب نورانی آنها گذشته بود. به قول امام که فرموده بود: «می‌بینم ملت الهی شده‌اند» بخشی از این ملت، مرحوم شجریان بوده است که در این فضای الهی نفس می‌کشیده و قطعا متاثر از آن بوده است. این اثر ‹برساختی› از آن اتمسفر نورانی بوده است. مجال توضیح تفصیلی در مورد مفهوم برساخت نیست، بماند برای اهل فن... البته بحث من فراتر از اثرپذیرفتن شجریان از جوّ آن موقع است، منظور دقیقترم این است که گاهی ممکن است خدا به انسان نعمتی دهد که علت آن خود او نبوده، بلکه تنها وسیله‌ای برای دریافت فیض الهی به واسطه‌ی نورانیت جمعی بوده که خدا خواسته به آن جمع تفضّل و مرحمت کند و او توفیق یافته که مجرای آن فیض الهی شود. او تا آخر عمر اگر شکر آن لحظه ویژه را به جا آورد، کم است. شجریان با آن ربّنا در هویت جمعی ملت مؤمن ایران شریک شد. شکر آن نعمت می‌توانست نعمتش افزون کند. خدا چه داند، کاش قدر آن نعمت انحصاری و خاص را بیشتر می‌دانست. اما قطعا درسی هست برای همه ما که بسیاری از نعمت‌هایی که دریافت می‌کنیم ماحصل توفیقی بوده که از ناحیه نورانیت جمعی به دست آورده‌ایم. در همین فضا، مثلا تطور حامد زمانی هم مورد مطالعاتی مهمی است و البته فرصت برای او باقی است. هر کدام از ما چه؟ چه نعمت‌هایی به دست آورده‌ایم که ماحصل توفیقی بوده که از ناحیه نورانیت جمعی به دست آورده‌ایم؟ حکمت شرکت در جمع‌های عزاداری و مناجات همین است که اگر عنایتی به جمع می‌شود ما هم از آن بهره‌مند شویم. در تولید اثر هنری، تولید علم و هر خلاقیت دیگری هم همین قاعده وجود دارد؛ معمولا تولید فکر یا خیال، این قدر شخصی نیست که منحصر در نهاد هنرمند باشد، بلکه منبعث از نهاد جمعی (فطرت جمعی) هست که منشأ آن بوده و اگر این قاعده را نشناسیم از بسیاری نعمت‌های الهی محروم خواهیم شد که منشأ آنها است. عصر انقلاب اسلامی، عصر تزاید این گونه نعمت‌هاست. یکی از دلایلی که جمهوری اسلامی ایران را دوست دارم و به آن افتخار می‌کنم همین است. 🔘 پی‌نوشت: - منبع صحبت‌های ابتهاج در کتاب «پیر پرنیان‌اندیش» است. - این یادداشت موجز، بن‌مایه‌ی نظریه‌ای است در باب «علوم اجتماعی اسلامی» که تفصیل جوانب آن به وقت و در جایش. 🖋✍مشق استراتژی | حسام الدین حائری زاده @h_haerizadeh