🔴 بی اعتنایی به حرف های درگوشی که از رهبر معظم انقلاب در موضوع نسبت میدهند باید معیار نمایندگان مجلس باشد‌. بسیار مهم... 🔰ماجرای انتساب دروغین برخی اطرافیان امام در پاریس به ایشان و توطئه ی آنان علیه انقلاب اسلامی کتاب شرح اسم ، زندگی نامه امام خامنه ای- صفحه ۳۴۱ آن روزها تلاشی برای ماندگاری شاپور بختیار شکل گرفت و گفته شد که او میخواهد برای ملاقات با امام، همراهی و کسب رضایت ایشان به پاریس برود. وقتی موضوع را با امام در میان گذاشتند، _ شرط ملاقات را استعفا از سِمَت نخست وزیری دانست؛_ اگر استعفا داد به پاریس بیاید. 《 عصر یکی از روزها در مدرسه رفاه با آقایان بهشتی، باهنر، هاشمی رفسنجانی و موسوی اردبیلی نشسته بودیم و طبق معمول غرق در کارها بودیم [احمد صدر] حاج سید جوادی و [احمد] مدنی (که آن روز او را نمی شناختم) وارد شدند و گفتند [ابراهیم] یزدی از پاریس با ما تماس گرفته و خبر داده که امام، ملاقات با بختیار را -بدون شرط استعفا- پذیرفته است!! آن دو از ما خواستند اعلامیه ای بنویسیم و این موضوع را به اطلاع مردم برسانیم. . حاجی سید جوادی گفت: من دروغ می‌گویم یا یزدی؟ گفتیم که نه؛ ولی موضوع را بسیار بعید می دانیم. خبر های پی در پی که تا شب می رسید همگی از موافقت امام می گفت!! یادم می آید [هاشم] صباغیان نیز همین را می‌گفت. از شهید مطهری خواستیم مستقیماً با پاریس تماس بگیرد [و از چند و چون ماجرا آگاه شود.] تماس گرفت. یزدی گوشی را برداشت. [موضوع را] از او پرسید. او هم موافقت امام را با ملاقات بختیار، بدون استعفاء، اعلام کرد.》 آقای مطهری آنچه از یزدی شنیده بود باز گفت. از آن میان، یکی از حاضران گفت که چرا ما باید باشیم؟ اگر امام خمینی می خواهد بختیار را بدون استعفا بپذیرد، چرا ما مخالفت کنیم؟ اما چگونه این خبر را به اطلاع مردم برسانیم؟ موضوع حساسی پیش رو بود که با عواطف مردم ناسازگار می‌نمود. تصمیم گرفتند اعلامیه ای که حکایت از موافقت امام با برای ملاقات با بختیار می کند بنویسند! و شرایطی که در آن می گذارند، ربطی به استعفا نداشته باشد. آقای بهشتی چند خطی نوشت و آقای مطهری نوشته او را کامل کرد. در همین اوان خبردار شدند گروهی از علمای قم که برای آگاهی از تحولات تهران آمده اند، در مدرسه علوی، در نزدیکی مدرسه رفاه جلسه ای دارند. به آنجا رفتند. آقای بهشتی هر آنچه که پیرامون موضوع ملاقات امام و بختیار گذشته بود، برای آن گروه بیان کرد. از قم آمده ها ، و گفتند ممکن نیست امام بختیار را بدون استعفا بپذیرد. 《این نخستین بار بود که آراء انقلابیون را با آنچه که [ظاهراً] از امام شنیده بودم در تعارض می دیدم. آقای مطهری از پاریس سوال کرده بود. پس این پافشاری بر مخالفت از چه رو بود؟ گفت و گو ها تا حد مشاجره ادامه یافت تا اینکه دو ساعت بعد زنگ تلفن به صدا در آمد. پشت خط سید احمد خمینی، فرزند امام، از پاریس بود. گفت: امام اعلامیه ای [ در این مورد] صادر کرده. دل ها و گوش ها آماده شنیدن شد》... امام خمینی: 《 آنچه ذکر شده است که شاپور بختیار را در سمت نخست وزیری، من می پذیرم، ، بلکه تا استعفا نداده است او را نمی پذیرم، چون او را قانونی نمی دانم، حضرات آقایان! به ملت ابلاغ فرمایند که ای_در_دست_اجراست و از این امور جاریه . من با بختیار تفاهمی نکرده‌ام و آنچه سابق گفته است که گفت و گو بین من و او بوده است. ملت باید موضع خود را حفظ بکند و .》 《این ماجرا نکاتی داشت. اول، نفوذ کلام امام در تعیین سرنوشت انقلاب بود. با اینکه ، اما او به طور مسالمت آمیز انقلاب را به سمت سرنوشت خود می برد. دوم توطئه ای بود که سعی می کرد برای بقای بختیار، ارتباط امام را با تهران مخدوش کند.》 @howzehenghelabi