؛ تئوریسین اسلام سکولار، مروج مدرنیته [صفحه ۲ از ۲] 🔹اگر بخواهیم نمودهای تفکر سکولار را در اندیشه فیرحی بیابیم سیری نه چندان عمیق در آثار و سخنرانی های  وی ما را به هدف مان می رساند؛ تحلیلی که در سخنرانی های خود از (ع) ارائه می کند، تحلیلی که از تقابل نظام اسلامی و نظام سلطه براساس دو مفهوم تضاد و حقانیت ارائه می کند و یا مباحث مختلفی که در مقاله ای به آن می پردازد و درآن خود را به عنوان پل ساز میان فقه و جریان روشنفکری سکولار معرفی می کند که هدف این پل، و است. 🔹اگر ما مجموعه آثار و نوشته های ایشان را مورد بررسی قرار دهیم به هیچ وجه بین خود و جریان روشنفکری سکولار که مصادیق آن امثال ، و دیگران هستند، مرزبندی نمی کند و مواجهه او با این افراد مواجهه شکلی است به این معنا که از دریچه فقه باید ورود کرد یا از دریچه ای دیگر. 🔹یکی از اصول انقلاب و اسلام ناب مرزبندی با نظام سلطه است و فیرحی تلاش می کند این ویژگی  و اصل را به شدت کمرنگ کند و سعی می کند اندیشه را در معرفی کند؛ بنابراین چیزی تحت عنوان علوم اسلامی نخواهیم داشت و از اساس علوم تقسیم بندی علوم انسانی به اسلامی و غیر اسلامی بی معنا خواهد بود. 🔹در اندیشه فیرحی فقه هم به دستگاهی برای موجه سازی مبانی فکری مدرنیته و مفاهیمی که در دانش سیاسی وجود دارد، فروکاسته شده، بنابراین دانش همان چیزی است که در غرب رشد و نمو یافته و تنها کاری که ما در قبال دانش می توانیم انجام دهیم بومی سازی است  و این بومی سازی به معنای داشتن یک دانش مستقل نیست؛ بنابراین فیرحی خود را پل سازی معرفی می کند که به می پردازد. 🔹اگر از دیدگاه مبانی امام و انقلاب اسلامی به عملکرد فیرحی بنگریم، شاید داعیه داری او برای اسلام از یک سو و تئوری پردازی برای جریان اصلاحات از سوی دیگر نشانه تناقض رفتاری او باشد اما اگر به دیدگاه تئوریکی که وی نظریه پرداز آن است  توجه کنیم و سلوک علمی و عملی او زیر نظر بگیریم خواهیم دید که هیچ تناقضی در رفتار وی وجود ندارد چرا که اسلامی که فیرحی که داعیه دار آن است تقویت کننده جریان فکری سکولار به سردمداری اصلاحات است. ⭕️متن کامل گفتگو را اینجا بخوانید. ❄️روزنه؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053