غوغاسالاران از جان چه می خواهند؟! درنگی پیرامون متن و حاشیه دیدار و نامه آیات شبیری زنجانی و محمد یزدی 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 حرف امروز و دیروز نیست؛ غرب دو سده است که بر حوزه مقدسه تمرکز عمیق یافته و با عده ای عمله٬ تلاش کرده در و در عالیه٬ تاثیر مستقیم بگذارد. از (با محوریت چهره های حوزوی) که بگذریم٬ تقریبا در همه و ٬ پای چند نفر با سوابق حوزوی در میان است. از تشکیل تاسیس ٬ ٬ ٬ ٬ گرفته تا تأسیس و ٬ همواره چند چهره روحانی نما نقش آفرین بوده اند؛ از واعظ اصفهانی و شریعت سنگلجی و اسدالله خرقانی و ابراهیم زنجانی گرفته تا تقی زاده و حکمی زاده و کسروی٬ همگان از دل همین حوزه بیرون آمده اند و پیشه کرده اند. بافت فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی به گونه ای است که (علی رغم همه کاستی ها و انتقادات) به روحانیت عمیقا باور دارد و لذا جریان های سیاسی و فکری مختلف همواره از برخی روحانیان به عنوان ابزار نفوذ اجتماعی بهره جسته اند. این نفوذ گاه درون حوزوی بوده و گاه در سطح عموم. اگر شریعت سنگلجی و خرقانی مامور القای منویات روشنفکران سکولار به سطوح عالیه نجف بوده اند٬ از امثال تولایی ها برای نفوذ در سطح توده مردم استفاده شده است. استفاده ابزاری از چهره های روحانی آنقدر مهم است که تشکیلات آدمکشی منافقین نیز در ادوار مختلف تلاش کرد چهره مخوفش را پشت شخصیت های روحانی مخفی کند؛ در یک دوره از آقایان هاشمی و طالقانی و منتظری و بسیاری دیگر تأییدیه گرفتند تا بدان وسیله امام را فریب دهند و اطمینان شان را جلب کنند که البته موفق نشدند. در دوره متاخر که همه٬ حتی آقای طالقانی نیز از آنها بریدند٬ بازهم و هایی پیدا شدند که نقش را برای آنها بازی کنند. بگذریم که برخی از جریان های ضدانقلاب داخلی نیز هنوز هم که هنوز است حاضر نیست از تفاله امثال شیخ علی ارنگه ای دست بردارند و برای تهمت به امام سراغ او را می گیرند. اکنون در دهه چهارم انقلاب اسلامی٬ مناسبات جریان های سیاسی داخلی و خارجی با چهره های حوزوی٬ بسیار پیچیده و رازآلود شده است. گاهی در یک محفل موجه حوزوی و یا از زبان یک شخصیت محترم روحانی٬ همان تحلیل را می شنوید که پیش تر از این یا همزمان٬ در محافل سیاسی مغرضین و ضدانقلاب و حتی از زبان چهره های ضد مذهب شنیده شده است! آیا این تصادفی است؟! دقیقا از همینجا شروع می شود که فکر کنیم این هماهنگی مواضع٬ اتفاقی است. در تمام سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی٬ منتقدین و مخالفان انقلاب اسلامی تمام تمرکز خود را بر حوزه علمیه گذاشتند تا از این حوزه کسانی تربیت شوند که سر بزنگاه زهر خود را بریزند. در این مدت با استفاده توأمان از و و به و بپردازند. اکنون در همه سطوح حوزوی٬ ارتباطات و تشکل های مختلفی شکل گرفته که از سیاست و حکومت و ولایت فقیه و ... دارد و گرچه فاصله هرکدام از آنان با انقلاب اسلامی و نظام به یک اندازه نیست٬ اما زمینه مشترک برای مخالفت با برخی مسائل٬ موجب اتخاذ مواضع هماهنگ و هم افزایی گفتمانی در بزنگاه ها می شود. طبعا در اوضاع پیچیده اکنون حوزه علمیه٬ بیانیه و طومار و جار و جنجال٬ راه علاج نیست. گرچه همه این اقدامات در جای خود مهم است اما باید ٬ و متمرکز بر حوزه مقدسه را بشناسیم و بشناسانیم. در همه مسایل حساس پسافتنه٬ چهره ها و جریان های خاصی به میدان داری پرداخته اند که صدالبته به دلیل پنهان بودن ارتباطات فکری و سیاسی آنان برای توده حوزویان٬ برخی توهم اکثریت انگاری این جماعت نموده و محاسبات شان متاثر از یک تحلیل اشتباه شکل گرفته است. نباید از یاد ببریم که گاهی در بحثی وارد می شویم که از اساس طراحی برخی اتاق فکر های بیرون حوزوی است و متاسفانه تبحر جریان ضد انقلاب تهران نشین و خارج نشین در این مورد بسیار بالا رفته است. ابتدا مرجع محترمی که در حوزه علمیه فردی معتبر و است را به مجلسی خصوصی دعوت می کنند٬ سپس با حضور برخی ورشکستگان سیاسی بدسابقه٬ از دیدار عکس می گیرند و آنگاه در وقت مقتضی و بدون اجازه٬ منتشر می سازند. طبعا وقتی تصویر یک مقام برجسته در کنار برخی چهره های و بعضا ممنوع التصویر منتشر می شود٬ ذهن طلاب و روحانیان در همه سطوح را با سؤال مواجه می سازد و هنگامی که راه برای طرح این سوال بسته باشد٬ راهی جز نامه سرگشاده توسط یک مجتهد مجاهد که در رأس معتبرترین تشکیلات حوزوی قرار دارد٬ باقی نمی ماند. ادامه دارد.... جمعه‌. ۱۱آبان ۱۳۹۷ @rozaneebefarda