بحث استقلال حوزه، عمدتا از سوی کسانی پیگیری می شود که قائل به سکولاریسم حوزوی هستند وگرنه حوزه ای که تمام تار و پود شخصیت و هویتش از اسلام و انقلاب اسلامی تشکیل شده و اگر یک روز رهبری حمایتش را از کسی در این حوزه قطع کند و به مردم شهید داده و خون داده صراحتاً بگوید که فلان کس آرمان امام و انقلاب و شهدا را قبول ندارد، دریافت وجوهات شرعيه که هیچ، باید سوراخ موشی پیدا کند تا از تیغ مجازات مردم در امان بماند. اگر رهبری دستور به حفاظت از جان منتظری نمی‌داد ، بعد از اهانت های سیزده رجب او ، مردم جوری دندان هایش را در دهانش خرد می کردند که تا ابد درسی برای یاوه گویان شود. موسوی و کروبي برای حفظ جانشان امروز در حصر خانگی و تفریح دائمی اند. سکولارها کدام استقلال حوزه را می گویند؟ این معیشت حداقلی طلاب که تازه به فلاکت افتاده اند، به برکت حمایت های گاه و بیگاه رهبری و ولی فقیه در شهریه و مرکز خدمات و... از طلبه هاست. به این آقایان استقلال طلب بود که تا حالا طلبه ها را با زن و بچه هایشان به گدایی سر چهارراه ها انداخته بودند و تازه طلبکار اند که چرا شهریه رهبری اینقدر زیاد است و رهبری اصرار دارد که اگر دستم باز بود، یک معیشت حداقلی برای مبلغین دین فراهم می کردم. کدام استقلال را می گویند؟ کسی که دم از استقلال حوزه از رهبری می‌زند، معنای عدالت را در ولایت فقیه نفهمیده است یا انکار می کند.