موارد و مواقعی که می‌بایست در آن موقعیت‌ها عفو صورت بگیرد کدام‌هاست؟ یکی از موارد مهم عفو، عفو از خطاهای همدیگر است؛ منظورم از خطا یعنی اولا آن‌که عملی غیرعمدی صورت گرفته و ثانیا طرف هم تقاضای بخشش می‌کند. این مورد، بیشتر در قضایای عرفی و قضایای شخصی خودمان پیش می آید؛ مثلاً یک وقتی یک خانمی به شوهرش کلمه‌ی ناپسندی گفته است، بعد متوجه شد اشتباه کرده، این خانم تا می‌گوید ببخشید، شوهرش باید او را عفو کند و ببخشد. جای دوم، آن جایی است که کسی به ما بدی می‌کند، عمدی هم هست، یعنی سهوی نیست و تعمداً این کار را کرد ولی بعدش اظهار پشیمانی می‌کند. یک مثالی بزنم برایتان، امام‌ هادی علیه‌السلام در مدینه بودند، سیصد نفر از مأموران متوکل آمدند ایشان را دستگیر کنند تا ببرند به سامرا. این کار را هم کردند. خب زندگی امام را به هم زدند، چقدر مردم مدینه گریه کردند و ناراحت شدند. بالأخره وقتی آقا را با خانواده با آن وضعیت سوار کردند که ببرند، کسی آمد کنار ایشان و در گوش‌شان گفت: آقا من این کار را کردم، همه‌ی این بساط، زیر سر من است، من سعایت کردم نزد متوکل و شما را این‌گونه دستگیر کردند. آقا فرمودند: واگذارت کردم به خدا و پیغمبر. آن شخص ترسید و گفت: آقا اشتباه کردم، خطا کردم، ببخشید. یعنی ابراز پشیمانی کرد. بله، تا آن شخص این‌گونه گفت، آقا فرمودند: عَفَوتُ، یعنی عفوت کردم. ببینید امام را بردند ولی عفو کرد. پس یکی خطاها و دوم تعمدی که انسان، پشیمانی را در چهره‌ی طرف می‌بیند. جای سوم آن جایی است که عفو، اثر تربیتی روی شخص خطاکار دارد. مالک اشتر داشت از جایی رد می‌شد، شخصی به او جسارت می‌کند، حالا آب دهان ‌انداخت یا آشغال به سویش پرت کرد. مالک اشتر اصلاً بر نگشت نگاه کند چه کسی بود، رفت مسجد و برایش استغفارکرد. یا شخصی از شام آمد سراغ امام حسن علیه‌السلام و به ایشان ناسزا گفت. آقا می‌داند این از شام آمده و تبلیغات دستگاه معاویه روی او اثر کرده، یعنی کارش عمدی است و اظهار پشیمانی هم نکرده است، ولی امام می‌داند که اگر او را ببخشد، موجب هدایتش می‌شود. لذا امام طوری رفتار کرد که موجب ‌شد آن فرد کلا متحول شود. امام حسن علیه‌السلام به آن شخص فرمود: غذا می‌خواهی؟ خانه می‌خواهی؟ لباس می‌خواهی؟ چه نیازی داری که من برطرف کنم؟ تا این‌ها را گفت آن شخص فهمید که اشتباه فکر می‌کرده است. گفت: «اللّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ»، یعنی ابراز پشیمانی کرد. بنابراین جایی که احتمال می‌دهیم عفو، اثر تربیتی دارد و شخص خطاکار، بعداً پشیمان از عمل خود می‌شود، این‌جا هم باز، جای عفو و گذشت هست. جای چهارم، آن جایی است که فرد خطاکار، محاکمه‌ شده و با او برخورد شده و حالا آن برخورد، اثر خودش را کرده است. مثلا کسی جرمی مرتکب شده و برای او ده سال زندان بریده‌اند، دو سال بعد می‌بینیم که آن محکومیت تاثیر کرده و پشیمان شده است، بنابراین آن هشت سال را می‌شود بخشید. همین کاری که گاهی اوقات رئیس قوه‌ی قضائیه به رهبر انقلاب پیشنهاد می‌دهد. یا مثلاً در دعوایی، کسی چاقویی زده و بچه‌ای کشته شده است، خب حالا این معلوم است که نمی‌خواسته چنین کاری بکند، ولی قاضی حکم به قصاص کرده است. ممکن است این شخص تا پای چوبه‌ی دار هم برود، ولی آن‌جا می‌بینیم که واقعاً مستأصل شده است، می‌خواهد تبدیل به یک آدم خوب شود، این‌جا هم عفو جا دارد. اما از آن طرف، یقینا بعضی جاها عفو محلی از اعراب ندارد.