✅✅✅✅آیا ایرانیان واقعا یک ملت فقیر هستند؟ تنها تورم بالا را نمی توان نشانه ی فقر ایرانیان دانست. کشور عزیز ما ایران دارای زیرساخت های قوی رفاهی است که بحمدالله بعد از انقلاب اسلامی به وجود آمده است. بسیاری از این آمارهای مقایسه ای را براحتی می توان در آمارهای سازمان ملل متحد نیز پیدا کرد. در کشور ما پنج مورد از اقلام اصلی هزینه ی خانوار، یعنی برق و آب و گاز و‌ نان و ‌سوخت، اگر درست مصرف شوند تقریبا مجانی هستند؛ در حالی که در اکثر کشورها این پنج قلم بخش عمده ای از هزینه ی خانوار را تشکیل می دهند. قریب به اتفاق ایرانیان از نعمت برق ارزان و قابل اطمینان برخوردارند. ایران دارای بزرگترین شبکه ی برق غرب آسیا و شمال آفریقا به ظرفیت نزدیک 90هزار مگاوات است؛ در حالیکه افغانستان با جمعیت یکسوم ایران فقط حدود 300 مگاوات برق نصب شده دارد و 600 مگاوات هم از کشورهای همسایه برق می خرد، یعنی جمعا حدود یک سی ام ایران! خود بنده در سال 1354 در پلی تکنیک تهران دانشجوی مهندسی برق بودم و به اتفاق دکتر علی کیهانی که بعدا استاد دانشگاه پردوی آمریکا شد، روی موضوع توسعه ی شبکه برق ایران با شرکت توانیر کار می کردیم. در آن زمان قرار بود که کل ظرفیت شبکه برق ایران با توسعه به 6هزار مگاوات برسد! ایران دارای بزرگترین شبکه ی لوله کشی گاز در جهان است و اکثر ایرانیان از سوخت گاز ارزان و مطمئن استفاده می کنند. اکثر شهرها و روستاهای ایران دارای آب آشامیدنی لوله کشی بهداشتی هستند. ایران دارای شبکه ی عظیم و مجهز پزشکی و بهداشتی است که در منطقه و جهان کم نظیر است. دسترسی به پزشک و درمانگاه و بیمارستان در مقایسه با بسیاری از کشورهای جهان بسیار بالاست. اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران از بیمه ی درمان همگانی استفاده می کنند و مخارج بیمارستانی آنها، در صورت مراجعه به بیمارستان دولتی ناچیز است. یک شب بستری شدن بیمارستان در غرب چندهزار دلار آب می خورد. هر چند که بسیاری از مردم ما توقع دارند که با هر نوع مراجعه به پزشک، تمام هزینه ی دکتر و دارو را بیمه بپردازد، در حالی که چنین بیمه ای در غرب نیز عمومیت ندارد و تنها با پرداخت شخصی حق بیمه های گزاف می توان چنین بیمه ای در کشورهای غربی داشت. واکسیناسیون عمومی در ایران در سطوح نخست جهان قرار دارد. بیسوادی در ایران بعد از انقلاب تقریبا ریشه کن شده است. هر کس بخواهد می تواند با هزینه ی کم تا دیپلم دبیرستان تحصیل کند و نیز با هزینه ی کم تا متوسط در مقایسه با سایر کشورها به تحصیلات عالی بپردازد. مطابق سرشماری های انجام شده، تنها بیست درصد مردم ایران اجاره نشین هستند. ایران دارای یک شبکه ی عظیم از بزرگراه ها و جاده ها و راه آهن و فرودگاه و مترو در سراسر کشور است که بیشتر آن بعد از انقلاب ایجاد شده است. ایرانیان از بزرگترین ملتهای سفر کننده هستند و آمار سفرهای نوروزی ۱۴۰۲ بسیاری از رکوردها را جابجا کرد. و موارد بسیار دیگر که هیچکدامشان نشانه ی فقر ایرانیان نیست. حالا اگر بعضی بخواهند همه ی این زیربناهای رفاهی و برخورداریها را نادیده بگیرند و تنها با ملاک قرار دادن نرخ تورم، ایران را با سایر کشورها مقایسه کنند و از این طریق ما را پایین تر و فقیرتر از افغانستان و عراق و پاکستان بدانند، این حرف دیگری است! این یک واقعیت است که امروز، ریال ایران کم‌ارزش‌تر از سایر ارز‌های ملی است. اما از این گزاره معمولاً یک برداشت کاملاً اشتباه می‌شود. وقتی چنین خبری را می‌شنویم ناخودآگاه گمان می‌کنیم وضع اقتصاد ایران از همه‌ی کشورهای دنیا بدتر است و متوسط رفاه یک ایرانی، از رفاه افراد سایر کشورها کمتر است. اما ارزش پول ملی، ربطی به رفاه ندارد. چرا که اولاً با حذف صفرها، می‌توان یک‌شبه ارزش پول ملی را بسیار بالا برد؛ در حالی که در رفاه عمومی هیچ تغییری رخ نمی‌دهد. در ثانی، بررسی درآمد سرانه در کنار ارزش پول ملی است که می‌تواند وضعیت قدرت خرید مردم را نشان دهد. با توجه به این دو نکته وقتی به اسکناس‌های ریال نگاه کنیم، خواهیم دید که «کم‌ارزش‌ترین واحد پول دنیا» آن‌قدرها هم کم‌ارزش نیست! افغانستان، ایران، آمریکا! ارزش اسمی پول ملی یعنی آن چیزی که روی پول نوشته شده است. مثلاً در سال 2020 هر هزار تومان ما تقریباً برابر با 20 افغانی افغانستان بوده است! هزار کجا و 20 کجا. با نگاه اول، به‌نظر می‌رسد باید وضع اقتصاد ما از اقتصاد افغانستان بدتر باشد. اما دقیق‌تر که می‌شویم، می‌بینیم درآمد سرانه در افغانستان در سال 2020 میلادی (بر اساس آمارهای بانک جهانی) به‌طور متوسط برابر با 39 هزار و 741 افغانی است؛ یعنی معادل 2 میلیون و 185 هزار تومان در سال. این در حالی است که درآمد سرانه در ایران در سال 2020 (مطابق آمارهای بانک جهانی) برابر با 46 میلیون و 900 هزار تومان در سال بود. بنابراین مهم نیست که ارزش یک افغانی نزدیک به 550 ریال است. مهم آن ا