ای حرمت ملجأ در ماندگان دور مران از در و ، راهم بده ای گل بی خار گلستان عشق قرب مکانی چو گیاهم بده لایق وصل تو که من نیستم اِذن به یک لحظه نگاهم بده ای که حَریمت به مَثَل کهرباست شوق وسبک خیزی کاهم بده