# ساجده داشتم از سمت فلکه برق به سمت فلکه آب میرفتم بعدسلام دادنم خدمت آقاامام رضا علیه السلام،راه افتادم نیمه های راه دیدم بَه بَه صدای آهنگ اونم باصدای بلند میاد،اِ،اِ اینجا 😳رسیدم دیدم کلی بادکنک، ولی چه بد سلیقه اونم سیاه وسفید،اونقدر مشکیهاش به سیاهی می‌زدند که اصلا مبنابر تازه باز کردن مغازه نمیدیدی،(آخه یکم رنگ روشن یا سفیدهارو بیشتر لابلای سیاها جا میزدین)ی دستگاه بزرگ آهنگ بیرون مغازه نزدیک مغازه😳چه جالب!😕روبروی حرم امام مهربانیها🌸،اون همه مغازه داروآدم هم دارن رفت وآمد می کنند ولی مردم طبیعی رفت وآمد می کنندانگار نه انگار😕من بیشتر وقتها سعی می کنم اون مسیرو پیاده برم،نظرم اینه که توی اون مسیر خدانکرده جولان کشف حجاب نباشه.رفتم داخل مغازه گفتم مسوول اینجا کیه؟ی آقایی که لباس‌های فرم سفید پوشیده بود به زبان ترکی صحبت کرد،وداشت من به سمت میز غذاخوری دعوت می کرد ،دوباره گفتم مسوول اینجا کیه؟،که ی آقایی اونم بالباس فرم سفید خیلی باادب گفت خانوم منم بفرمایید ،خیلی محکم گفتم آقای محترم من محلی اینجام شماگویاتازه باز کردید،واین صدای آهنگ رو نزدیک اذان 🤔خدابهتون عنایت کرده نزدیک امام رضا اومدین لطفا خاموش کنید،سریع رفت روی موبایل همون ترکمنیه که آهنگها هماهنگ با دلخواه اون پخش می شد ،آهنگ خاموش کرد،وگفت من مسوول اینجا نیستم ی کارگرم ،صاحب اینجا گفته این برنامه رو انجام بدیم،گفتم:ممنون ، به همون صاحب مغازه هم بگید اینجا هرجای شهر نیست، به اماکن زنگ میزنیم و،،گفت اینا ترکمنن گفتم شماکه زبونشون بلدین،بهشون بفهمونین، قرارنیست تاریخ ترکمنستان اینجا تکرار بشه،گفتم ی سرچی بزنین که چه جوری دهن شیعیان بستند،وبساط روضه های امام حسین از کشورشون جمع شد،بانگاه استفهام آمیزی گفت بله بله حتما. 👌👌