مناجات ببین یارب دل بشکسته و فریاد و آهم را ببخشا از کرم ای ذوالکرم امشب گناهم را مرا خواندی و شد توفیق برگشتم بسوی تو اگر چه رفته ام بیراهه گاهی نیز راهم را ندارم غیر این آه و دعا و ناله در دستم مگیر از من در این صحرای تنهایی سلاحم را برای بندگانت ای خدا ستار و رحمانی نکردی رو برای هیچ شخصی اشتباهم را بحق حضرت زهرا بحق حضرت حيدر به نور خویش نورانی نما روی سیاهم را اگر چه بار سنگینی ز جرم و معصیت دارم ز تو دارم امیدی کرده ام سویت نگاهم را ضعیفان را پناهی تو غریبان را معینی تو به زیر سایه ی لطفت مگیر از من پناهم را ذلیل و خوار و رسوایم اسیر نفس و امیالم به لطف خویش بهتر کن خدایا جایگاهم را