🔶 ایران؛ پادشاه جبهه مقاومت و نخودی در دیپلماسی عمومی! 🔹 ماجرای زعفران اسپانیایی در حال تکرار است در این چهل سال، در یک سو، امثال ترکیه خبیث، قطر اخوانی منفعت طلب، سعودی صهیون و اردن مستعمره و... ثانیه ای دست از تنفس مصنوعی به اسرائیل برنداشتند. هم توپ صهیونیستها برای نسلکشی را پر کردند و هم شکمهای خودشان را. زین سو اما جمهوری اسلامی مظلوم و مقتدر و یک تنه پشت فلسطین ایستاد؛ هزینه داد. هزینه های به قامت خون سردار. هزینه هایی به بزرگی 40 سال تحریم و صدها میلیارد دلار خسارت مستقیم. آنقدر ایستاد تا اکنون دیگر تنها نیست و دهها دولت، از نیجر و الجزایر تا آفریقای جنوبی و کلمبیا و نیز اکثر ملتهای دنیا همان شعارهای ضد صهیونیستی ما را می دهند. اما خود ما در نزد افکار عمومی دنیا کجاییم؟ رهبر؟ طبیعتا باید اینگونه باشد اما نه. یکی از رهبران اصلی؟ تلخ است اما همین را هم راحت نمی تواند ادعا کرد. شاید توهم شیرین این باشد که پادشاه نبرد غزه ماییم؛ در اصل هستیم اما در دیپلماسی عمومی و افکار خیر. امروز اتفاقا در گوشه و کنار، عوام ملتها در کامنتهایشان به ما طعنه میزنند و انگ عافیت طلبی. دلمان را به چندکلیپ غربی که ایران را سراختاپوس می نامندو اصل ماجرا خوش نکنیم. این روزها، میوه چهل سال خون دل خوردن ما را عربستان و ترکیه و امارات و.. می چینند و با ژستهای تهوع آور حمایت از فلسطین و ایده های خلاقانه و فعال، دلها را می برند. اروپا دقیقا در همان دقایق ارسال سلاح به اسرائیل کشتی کمک به غزه می فرستد. عربستان و امارات دقیقا در روزهای بازکردن مسیر زمینی به تل آویو برای شکستن محاصره اسرائیل، رهبری نشستهای مثلا حمایت از غزه را دارند. تا همین روزهای اخیر خیابان تمام شهرهای دنیا پر بود از جمعیتهای عظیم حامی غزه با کنش های خلاقانه و دلبرانه رسانه پسند اما واقعا و بی تعصب و توهم، ما کجای داستانیم؟ آقای امیرعبداللهیان که یک تار مویش به هزار ظریف می ارزد کجای داستان است؟ نه به آن اهنّ و تلپ ها و قمپزهای روز اول که اگررررر جنگ تمام نشود به ساعت صفر نزدیک می شویم. خب نشد و شدیم! همان روزها به این مواضع بی پشتوانه انتقاد داشتم. گذشت و جز بی اعتباری برایمان ماند؟ و نه به این احساس بی عملی اش که در دلمان رژه می رود. می گویم احساس چون موضوع این نوشته اصل عملکرد نیست. مگر کسی هست که نداند تمام هست و نیست مقاومت مدیون و مرهون ماست. بحثم دیپلماسی عمومی و رسانه و مدیریت افکار است. آرزو به دل ماندم مانند ترکیه در جنگ قبلی کشتی نمادینی ارسال کنیم؛ تهش اینکه جلویش را بگیرند و مثل ظریف بگوییم چشم و برش گردانیم. سوالم در ذهنم خشکید که چطور ایران به عنوان قدرت برتر پهبادی دنیا هزار پهباد کمک تسلیحاتی یا حتی غذایی نمادین به غزه نفرستاد؛ ولو اینکه تمامش را بزنند که نمی توانند، اما اقلا سرمان جلوی دنیا و کودکان غزه بالا بود. حضرت آقا چندبار باید منتقدانه از اهمیت رسانه و افکار عمومی بگویند تا تکانی بخوریم؟ به خدا حیف است که ما که در میان دهها دولت دورو، تنها کشور حامی واقعی و ابدی فلسطین بوده و هستیم، میدان میوه‌چینی را به خفاشها ببازیم. سیبلم فقط دولت نیست؛ شورای هماهنگی تبلیغات در روزهای خروش میلیونها نفر در دنیا در تظاهرات هر روزه کجا بود و با کدام اقدام مبتکرانه؟ خود ما مردم کاری بهتر از انتظار برای دستور روسای سنتی و بی خلاقیت شورای هماهنگی، برای یکی دو تظاهرات در کل سه ماه نمی توانستیم بکنیم؟ صدا و سیمای ما کدام خلاقیت عجیب را به خرج داد؛ در روزهایی که مثلا الجزیره نام تمام کودکان شهید غزه را دکور استودیو کرده؟ راستی هنرمندانمان کجا هستند؟ شعرایمان.. نقاشانمان... هنری که مثلا نزد ایرانی است و بس کجا باید خودش را نشان دهد؟ جا ماندیم؛ مثل زعفران ایرانی که با خون دل کشاورز ایرانی سرخ می شود و با بسته بندی اسپانیایی برند مادرید می خورد. 🔻 همراه ما باشید: تلگرام | ایتا | بله | توییتر @iccbso