#داستان_کوتاه
مردى متوجه شد که گوش همسرش سنگین و شنوائیش کم شده است... به نظرش رسید که همسرش باید سمعک بگذارد ولى نمىدانست این موضوع را چگونه با او در میان بگذارد... بدین خاطر، نزد دکتر خانوادگىشان رفت و مشکل را با او در میان گذاشت...
دکتر گفت براى این که بتوانى دقیقتر به من بگویى که میزان ناشنوایى همسرت چقدر است آزمایش سادهاى وجود دارد... این کار را انجام بده و جوابش را به من بگو:
«ابتدا در فاصله چهار مترى او بایست و با صداى معمولى مطلبى را به او بگو... اگر نشنید همین کار را در فاصله سه متری تکرار کن... بعد در دو مترى و به همین ترتیب تا بالاخره جواب دهد... »
آن شب، همسر آن مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و خود او در اتاق تلویزیون نشسته بود...
مرد به خودش گفت الان فاصله ما حدود
چهار متر است... بگذار امتحان کنم...
سپس با صداى معمولى از همسرش پرسید: عزیزم شام چى داریم... ؟
جوابى نشنید...
بعد بلند شد و یک متر جلوتر به سمت آشپزخانه رفت و دوباره پرسید: عزیزم شام چى داریم... ؟
باز هم پاسخى نیامد...
باز هم جلوتر رفت و از وسط هال که تقریباً دو
متر با آشپزخانه و همسرش فاصله داشت گفت: عزیزم شام چى داریم... ؟
باز هم جوابى نشنید...
باز هم جلوتر رفت و به در آشپزخانه رسید... سؤالش راتکرار کرد و باز هم جوابى نیامد...
این بار جلوتر رفت و درست از پشت سر همسرش گفت: عزیزم شام چى داریم... ؟
زنش گفت: مگه کرى... ؟ براى پنجمین بار مىگویم: خوراک مرغ...!!!
✨قبل از قضاوت به خودمان نگاه کنیم... عیوبی که در دیگران میبینیم از آنچه می اندیشیم به ما نزدیکتر هستند... ✨
☔️🌱☔️🌱☔️🌱☔️🌱
#مركز_مشاوره_دانشگاه_معارف_قرآن_و_عترت
☎️03133376058
📱09130430530
https://eitaa.com/icqt_moshaver