4⃣ در آرزوی یک جنبش نوظهورم| بخش چهارم گفت‌وگو با استاد عماد افروغ ▫️ نظام ما همیشه در معرض اتهام فساد سیستمی بود. بنده در جواب به دوستان می گفتم که با احتیاط از فساد سیستمی صحبت کنیم. وقتی یک نظامی با بخشی از فساد خود برخورد می کند اسمش دیگر فساد سیستمی نیست. اما در اتفاقات اخیر نظام در برابر اقدام پلیس سکوت کرد. عذرخواهی نکرد و بیانیه هم نداد و خودش را در معرض یک اتهام فساد سیستمی قرار داد. حیف شد. ▫️ حالا ریشه طردشدگی را پی می‌گیریم. ریشه طردشدگی نگاه صفر و یکی است. یک نگاه قطبی‌شدگی کاذب است. ما به لحاظ تاریخی یک جامعه طیفی هستیم. یک جامعه متکثر هستیم. جامعه طیفی و متکثر اقتضائات خود را دارد. حتی بازتابی هم روی نوع و شیوه رهبری دارد. رهبری نخ تسبیح است و نباید به یک مهره تسبیح تقلیل یابد. ولی عده‌ای رند سیاسی از اول انقلاب سعی کردند که جامعه را قطبی کنند. اما جامعه ما قطبی نیست. می توانم ادله خودم را هم بیاورم. ▫️ جامعه آمریکا قطبی است. چون طبقه اجتماعی در آن شکل گرفته است. ما یک طبقه داریم و یک طبقه اجتماعی. طبقه همه جا هست، اما طبقه اجتماعی در صورتی شکل می‌گیرد که یک انسدادی در اقتصاد، جامعه مدنی و در سیاست شکل بگیرد. الان این دو قطبی را کاملا می‌توانید در آمریکا ببینید. ▫️ انسداد ساختاری یعنی اینکه طبقه کارگر نمی‌تواند به متوسط تبدیل شود و متوسط هم نمی‌تواند به طبقه بالاتر تبدیل شود. چون انسداد وجود دارد. ممکن است که کسی حسب تصادف تحرک اجتماعی داشته باشد. طبقات مانند لایه‌هایی از هم جدا هستند. حتی محل کار طبقه کارگر و متوسط در یک کارخانه از هم جداست. محل استراحت و محل مسکونی‌شان هم جداست. ما این‌ها را نداریم. ▫️ جامعه مدنی ما قطبی نیست، بلکه طیفی است. یعنی تعاملات بین طبقاتی و تعاملات بین گروهی قومیتی و مذاهب زیادی داریم. آن تعاملات هم در آنجا به شکل عمودی است. یعنی هر کسی با هر کس دیگری به دلیل این جدایی، تعاملات ایدئولوژیک ندارد. سیاست آنان هم مشخص است. یا حزب جمهوری‌خواه هستند یا حزب دموکرات. در انگلیس هم همین است. یا حزب کارگر است یا حزب محافظه کار. حزب لیبرال هم نمودی ندارد. همین نشانه این است که ما جامعه طیفی هستیم. قومیت ها و مذاهب متکثر داریم. ▫️ علاوه بر این اجتماعات نوظهوری هم هستند که حکایت از تکثر می‌کنند. اما این تکثر نمود ندارد. چرا تکثر در فرهنگ و سیاست نمود ندارد؟ چرا در اقتصاد نمود ندارد؟ به دلیل قطبی‌شدگی کاذبی که دو گروه چپ و راست از اول انقلاب آن را راه انداخته‌اند. در جنگ نتوانسته‌اند آن را پیش ببرند. به دلیل اینکه اقتضای جنگ وحدت بود و نیاز به انسجام داشت. اما بعد از جنگ در بستر رابطه قدرت-‌ثروت تلاش خود را کردند؛ نه ثروت- قدرت. ▫️ آن قطبی‌شدگی اجتماعی غرب، در بستر ثروت به قدرت است. یعنی از طریق ثروت به قدرت می‌رسند. اما اینجا قدرت-ثروت است. چون ما در اداره کشور تمرکز‌گرا و متکی به نفت هستیم. چه کسی دسترسی به اقتصاد نفتی دارد؟ دولت. به دولت می‌روند که هم از تنعمات اقتصاد نفتی استفاده کنند و هم از این تمرکز گرایی بهره سیاسی و فرهنگی بیشتر ببرند. ▫️ اما روح فرهنگ ما با تمرکزگرایی سازگار نیست. ولی از زمان پهلوی بنا شده و همینطوری ادامه یافته است. ما مظروف گران‌سنگ انقلاب اسلامی و قانون اساسی را در ظرف پهلوی ریخته‌ایم. در ظرفی که از زمان پهلوی درست شد و هنوز هم ادامه دارد. ▫️ ما آمایش سرزمین نداریم. اصلا توجه به فضا نداریم. مناطق ما محروم مانده‌اند. چرا؟ مگر سایه سنگین تهران می‌گذارد؟ دیگر برای بقیه چیزی نمی‌ماند. ▫️ الان طردشدگی‌ها به صورت متراکم وجود دارد. این‌ها آمدند و فضا را قطبی کردند. این فضای قطبی، سنگین است. اقتصاد و هژمونی و سیاست و فرهنگ در اختیارشان است. اما باور کنید همه ما متاثر از این قطبی‌شدگی هستیم. همه ما در این دام هستیم. همه ما بازی خورده‌ایم. مگر تسبیح فقط دو مهره دارد؟ این وسط بقیه چه شده اند؟ طرد شدند. آمار هم این را می گوید. در سال 98 آمار تصادفی منتشر شد. ▫️ شخصی داشت گزارشی از نظرسنجی متعاقب سال 98 می‌داد که این را هم مطرح کرد. گفت علاوه بر این‌که نارضایتی اقتصادی 81 درصد بوده از مردم سوال شده که تا چه اندازه ای گرایش به چپ و راست دارید؟ روی هم رفته 26 درصد گفتند که چنین گرایشی دارند. 74 درصد بقیه کجا هستند؟ ▪️ همان اصلاح‌طلب و اصولگرا دیگر؟ ▫️ بله، قبلا می‌گفتند چپ و راست. چپ عدالت‌خواه می‌شود آزادی‌خواه و راست محافظه‌کار می‌شود عدالت‌خواه. چرا این موضوع عوض می‌شود؟ چون می‌خواهند به آن سفره برسند. ▪️ چون اساسا حضور در قدرت معادله‌اش تغییر یافته است. ▫️ دقیقا همین است. یعنی نگاه می‌کند اقتضای امروز این شعار است. اما شما اگر ایدئولوژی دارید باید پای آن بایستید. ▫️ علوم اجتماعی اسلامی ▫️ @isocials