زنان نمکچین قلعهرشید؛ نگرانِ تصرف معدنشان.
در شمال شرق روستای قلعهرشید؛ در ۲۵ کیلومتری از شهرستان اردل و ۷۵ کیلومتری شهرکرد، مرکز استان چهارمحال و بختیاری، معدن نمکی کوچک، قرنهاست که منبع ارتزاق پیرزنان و زنان سرپرست خانوار این روستا و روستاهای شکرآباد و حسین آباد بوده است.
چند سالی است که فردی با نادیده گرفتن حق انسانی و چندصدساله مردم زجرکشیده این روستاها و با حمایت ارگانهای دولتی برای تصرف معدن نمک دندان تیز کرده است. در این سالها، زنان نمکچین، علاوه بر درد و رنج کار طاقت فرسای معدن، اضطراب و نگرانی از احتمال تصرف معدن را نیز تحمل می کنند.
زنان سالخورده، آب چشمهً شور بیرون آمده از دل کوههای سالداران بختیاری را بر روی تخته سنگ ها جاری میکنند تا بلورهای نمک بر تخته سنگها بنشیند و با لیسه و تیشه، این نمکهای زیبا و خالص را برداشت کنند. احتمالا در حین کار با خود زمزمه میکنند، که ای کاش توان آن را داشتند با همان تیشه، ریشه ظلم و زورگویی را میزدند و با خیال راحت در معدنشان کار میکردند.
فصل کار معدنچینان این معدن سفید، از میانه بهار شروع میشود و تا پاییز و شروع بارشها ادامه دارد. در نیمه دوم سال، کار معدن تعطیل میشود و درآمدی ندارند.
زنان نمکچین در کنار مردان روستا که به کار کشاورزی و دامداری مشغول هستند برای لقمهای نان بر روی صخرههای مرتفع و لغزان نمکی روزی خود را با رنج فراوان به دست میآورند، اما همین روزی اندک هم از چشم طمعکاران دور نمانده است.
مادران نمکچین پس از جمع آوری نمکها، آنها را به خرمنهای پایین دست معدن منتقل میکنند، تا با سنگ گرد مخصوص که «بَردَر» نام دارد خرد کنند و در کاسههای شش کیلویی قالبگیری کنند.
میزان درآمدی که هر زن در هر ماه از این معدن دارد، شاید به سختی به ۸۰۰ هزار تومان برسد. رنج جانکاهی که برای این درآمد اندک میبرند، قامتشان را خمیده و جانشان را زخمی کرده است.
مشخص نیست تلاش ارگانهای دولتی برای تصرف این معدن با کدام انسانیت، عرف یا شرع همخوانی دارد؟
انقلابی که قرار بود به داد پابرهنگان برسد، اکنون ارگان هایش برای همین پابرهنگان مدعی میفرستند تا دردشان را مضاعف کند؟
دستان مادران نمکچین انگار نمک نداشته است! با اثر انگشتشان کسانی را روانه مجلس و دولت میکنند که برای زخمهایشان مرهمی ندارند.
مرهمتان پیشکش! با ظلمتان، دستان زخمخورده مادران ما را از این منبع طبیعی و خدادادی کوتاه نکنید.
✍
سلیمان سلیمانی
منبع:
کهکشاننامه
@iisociology