📚 برشی از کتاب عملیات پنجه عقاب 🔸با حضور ده پرنده روی زمین، آن صحنه به یک می‌مانست: گرما، سروصدای کرکننده، شن‌های روان، یک کامیون سوخت مشتعل، تاریکی و نفراتی که سراسیمه می‌خواستند سوختگیری را به پایان رسانده و تجهیزات و نفرات را منتقل کنند در آن آشوبکده، گویا هیچ مقر فرماندهی در صحرای شماره یک وجود نداشت و هیچکس یونیفورم‌ها یا درجات خود را نپوشیده بود. پس اگر هم می‌شد کسی را از میان خاک و غبار وزان در هوا دید، سخت میشد فهمید چه کسی است. چهار فرمانده حاضر در میدان، بی‌آنکه سلسله مراتب درست و درمانی برای آنها معین شده باشد بین نفرات و پرنده‌ها در رفت وآمد بودند. ▫️تصویرسازی گوشه‌ای از عملیات 5 اردیبهشت در طبس