به هر روی، «ظهور چین در درون نظام بین الملل موجود بیانگر یکی از مهمترین تغییرات در روابط جهانی در آغاز سده جدید است بدین معنا که این کشور در حال حرکت از یک حالت انفعالی و انزواجویانه به یک قدرت منطقه ای و بین المللی توانا به اعمال نفوذ نه فقط در آسیای شرقی بلکه در نظام بین المللی است. این ظهور برای چین هم فرصت» است و هم «چالش». «فرصت برای عرض اندام و یافتن فضایی برای رشد و بالیدن و چالش از این جهت که ممکن است با واکنشهایی از سوی «هژمون» و سایر رقبا مواجه شود به همین جهت است که بزرگترین چالش و فرصت فراروی سیاست خارجی چین در سده ۲۱ تنظیم و مدیریت نحوه روابط با آمریکاست. همزمان شدن فروپاشی شوروی به عنوان تنها قدرت موازنه گر در برابر هژمون طلبی آمریکا با روند ظهور چین در نظام بین الملل باعث شد تا بسیاری از ناظران مسائل بین المللی روندهای روابط چین و آمریکا را تعیین کننده نهایی حکمرانی جهانی در سده جدید بدانند گروهی دیگر از صاحبنظران هم چین را قدرتی غیر لیبرال» نامیده اند که اگرچه از مولفه های قدرت برخوردار است اما در زمره قدرتهای غیر لیبرال قرار میگیرد. حقیقت چیست؟ آیا به راستی قرن ۲۱ قرن چین است؟ آیا قرن آمریکایی» به پایان خود نزدیک میشود؟ https://eitaa.com/international20