نظام سیاسی چین را شاید بتوان یک نظام کمونیستی مختلط نامید که اندیشه های بر کنفوسیوس مارکس و مائو مبتنی است. این کشور در عین حال دست به یک تجدیدنظر طلبی در باورهای کمونیستی خود زده است مارکسیستها معتقدند کارگران در تمام کشورها نمی توانند بطور مسالمت آمیز به اهداف خود برسند. بنابراین تحول بنیادین فقط از طریق جنگ و تمرد و انقلاب میسر میشود در چین اینگونه نبود کارگران نه دست به انقلاب و جنگ زدند و نه تمرد پیشه ساختند بلکه تحول از بالا به پایین رخ داد چینیها با پی بردن به اینکه با کمونیسم نمیتوانند به مصاف سرمایه داری بروند به سوسیالیسم با مختصات چینی»گذار کردند تا ضمن تعامل با سرمایه داری و بهره بردن از مواهب ،آن یک نظام اندیشه و یک نظام سیاسی نوینی با مختصات چینی در اندازند تا هم آن را داشته باشند و هم این را هم از مواهب بازار آزاد بهره برند و هم از مواهب کمونیسم مانند ماندگاری در قدرت، نظارت شدید بر فضای رسانه ای مطبوعاتی و غیره برخی هم چین را یک دولت کمونیستی لیبرال» مینامند که ترکیبی است از کمونیسم توتالیتر و کمونیسم لیبرال یا به تعبیری انتقال از کمونیسم توتالیتر به سوسیالیسم با سیمایی انسانی به هر روی چینی ها اصلاح طلبی کنفوسیوسی را جایگزین انقلاب کردند به این ترتیب چینیها در نظام اندیشه خود به این باور رسیدند که تن به اصلاح در اندیشه های خود بدهند و به همزیستی مسالمت آمیز با غرب و نظام کاپیتالیستی روی آورند و از شدت تخاصم خود با قدرت های برتر نظام بین الملل بکاهند
#چین
#اندیشکده_مطالعات_روابط_بین_الملل
https://eitaa.com/international20