نیکیتا ودوستش امشب مهمان ما بودند، او را دیروز دیدم،درحال خواندن نماز مغرب بودم که پرسید این چیست؟ مفهوم دعا و عبادت را می‌شناخت. دانشجوی چینی ای که مادربزرگش مسلمان بوده اما مادرش اهل مراعات نبوده ودیگر اسلام دربچه هایش امتداد نداشته و اودیگر دینی ندارد.دوست داشت"لا اله الا الله"را درست تلفظ کند. اندکی از احکام اسلام می‌دانست،از نخوردن گوشت خوک تا الکل و..، اینها همه حاصل فرهنگ زندگی ای بود که از مادربزرگش به یاد داشت. علت عدم انتخاب دین توسط او را که جویا شدم شبهه ای قدیمی را تکرار کرد و گفت: اگر خدا هست چرا این همه ظلم و ستم و سختی و مشکلات و.. برای انسان ها وجود دارد؟ مگر نمی بیند؟ خب چرا آنها را برطرف نمی کند؟ یکساعتی به انگلیسی با او گفتگو کردم، گفتگوی خوبی بود، اطلاعات زیادی نداشت ولی فطرتش هنوز حق طلب بود ومفاهیم کلی را به خوبی درک وهمراهی می‌کرد. برایش به زبان ساده از جهان، خالق، مخلوق، هدف از خلقت و معنای زندگی، عدالت، برابری، اختیار، خیر و شر، انحراف، سوء استفاده و... گفتم. چقدر بیان مفاهیم پیچیده به زبان ساده دشوار است. انگلیسی اش متوسط بود وترجیح میداد به چینی بخواند. از دین منفعل که نشسته ومنتظر اقدام خداست(اذهب انت و ربک انّا هاهنا قاعدون) تا دین فعال که خودرا دست ومسیرتحقق اهداف الهی می‌داند "ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم"، اقامه کننده ست نه گوشه گیر، عدالتخواه است نه صلح کل،حق جوست نه ظلم پذیر. چقدر حیف که کسی این کلیات و مبانی را نگفته ومهمتر اینکه نرسانده است،با اینکه ظرفیت و همراهی خوبی وجود دارد،"و ما علینا الا البلاغ المبین". @intMob @allah4all