هدایت شده از ‌ ‌
_عاشقانه _وهیجانی😍🚫 بیا ببین چه بلایی سر دختره و خواهراش میاد🤣😟 صورتم تو نیم وجبیه صورتش بود و بر خالف چهره ترسیده و متعجب من اون با آرامش نگاهش رو روی تک تک اجزا ی صورتم میچرخوند. در همون هین زمزمه آرومش سکوت رو شکست. _به من محبت نکن لعنتی...من عادت به توجه و محبت ندارم. عادت به کسی که زخم هام رو درمان کنه ندارم... اینبار آروم تر زمزمه کرد: _عادت به کسی که آرومم کنه ندارم. و قبل از ا ین که بتونم عکس العملی نشون بدم با 🙈🙈🙈 چشم هام ناخداگاه بسته شدن. خاص می... بو... و من از شوک حتی توان همراهی هم نداشتم. ..... اش رو که به پایان رسوند چشم هام هم ناخداگاه باز شدن و تو چشم هاش قفل موندن. چند ثانیه ا ی که گذشت نگاهش رو ازم گرفت و بی حرف بعد.................. رمانی عاشقانه و پر ماجرا 😍😍 دلارام دختری ک خانوادشو از دست داده و تو کلبه ای تو جنگل با دو تا خواهرش زندگی میکنه تا اینکه......😳 برای خوندن ادامه بیا کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/3692626073Cadc9a80ad1 بدو و این رمان و از دست نده😭😭