ترافیک هم یک فرصت است و تا زمانی که مانعی برای رسیدن به موقع‌ام نباشد خصومتی باهم نداریم. دستِ زنانه‌ای با ناخن‌های کاشت آبی‌رنگ ، از پراید سفیدی که جلوتر بود بیرون آمد و سیگارش را روی آسفالت‌های داغ تکاند. مدام دستش را در هوا تاب می‌داد. به‌نظر می‌رسید دارد با کسی که راننده پراید است حرف می‌زند. نگاهم روی دست و حرکاتش خیره ماند. [ او داشت جوانی خودش را دود می‌کرد. ] چیزی مغزم را قلقلک می‌داد ... واقعا چه فعل و انفعالاتی در آنها رخ می‌دهد که خیال می‌کنند اینجوری گنگ‌تر و خفن‌تر به‌نظر می‌آیند ؟! مثلا با خودشان می‌گویند سیگار می‌کشم تا باکلاس جلوه کنم ؟! دختری که می‌بینید وقت صحبت کردن لـاتی‌اش را پر می‌کند برای این است که این آدم‌زاده چیزی برای عرضه ندارد و می‌خواهد متفاوت باشد. و این تفاوت را در کجا ایجاد می‌کند ؟! در [ ناهنجاری‌های گفتاری و رفتاری ] یعنی می‌گوید : من اگر فحش بدهم یا فلان‌کار را انجام بدهم ، شاید برای بقیه جذاب‌تر به‌نظر بیایم . . . یک ناهنجاری را برای جلب توجه انجام می‌دهد تا سرپوش بگذارد روی یک‌سری از نداشته‌هایش ! « ترافیک » ✍🏻