♨️ در بطحه چه اتفاقی افتاده؟
🔰روایتی دیدنی از تمایز دو سبک زندگی و دو الگوی معیشت در عراق که اکنون به کانون تحولات جهان و قلب تپندهی آن بدل شده است
✅ یکی از مهمترین راهها برای انتشار اربعین به داخل مرزهای جغرافیای کشورمان، ثبت دیدهها و شنیدهها از شکوه این حادثهی فرازمینیست. روایتهای خود را بنویسید و برای ما ارسال کنید.
🔸سفرنامهی شنیدنی علی علیزاده را در چند شماره ملاحظه نمایید:
2️⃣ بخش دوم
🔸نام صاحبخانه ما در بطحه ارکان بود. هر یک ساعتی میرفت سر جاده اصلی بصره به کربلا یا همان طریق و ماشینش را پر میکرد از زائران. با کمک چهار فرزندش مسافران گرما زده را در اتاقی که مثل یخچال خنک کرده بود اسکان میداد. اول آبشان میداد، بعد اطعامشان میکرد. خودش هم بیرون میرفت تا غذا، بیخجالت خورده شود. یک ربع بعد برمیگشت و چای میداد. و ده دقیقه بعد برمیگشت و آب میداد. و برمیگشت و میوه میداد. و باز چای. و باز آب. و همزمان که سفره گروه بعدی زائران را پهن میکرد قهوه میریخت و باز آب و این وسط یک گروه از زائران را به جاده میرساند و باز ماشین را پر میکرد. چرخهای بیپایان مثل یک اجرایی آیینی از چیزی که نمیشود مهمان نوازی یا خون گرم بودن شرقی نامیدش. فراتر. خیلی فراتر. تجربه تماشای نحوهی خدمت کردن ارکان به این مهمانان خود سفری عجیب بود.
🔸پرسیدم چند زائر در روز میآورد. گفت زائران را نمیشمارد که خدمت به زائران با عدد کاری ندارد. چند بار رفتم و برگشتم و پرسیدم تا بالاخره گفت حدود شصت زن در اتاقهای خانه کنار همسر و دخترانش سکنی میدهد و حدود سی مرد که در دیوانیه. و پرسیدم چند روز که شمردیم و یازده روز حداقلش بود.
🔸از حقوقش پرسیدم تا ببینم متعلق به چه طبقهی اقتصادی است که بضاعت چنین سخاوتی دارد. و معلوم شد شش ماه [از] درآمد یکسالش را در این میهمانی یازده روزه خرج میکند.
❇️ پرسیدم از کجا آموخته این رسم را، اینگونه بیمرز بودن را، حد برداشتن را، نترسیدن از عدد را، نترسیدن از اقتصاد را، وحشت نکردن از فردا را. گفت تمام بطحه همین است و پدرش هم زمان صدام همین میکرد برغم ممنوعیت و سرکوب و زندان.
🔸پرسیدم پدرش کجاست. گفت در انتفاضه شعبانیه اعدام شده. مثل عمویش و عمو زادههایش. پرسیدم چرا هیچ عکسی از مرجعش در خانه نیست. گفت هدفش تنها خدمت به زائران است و هر عکس خاصی میتواند احساس در خانه بودن و راحتی را از زائری بگیرد.
🔸راه که رفتیم گفت بطحهی کوچک که چند صد خانوار بیشتر ندارد در انتفاضه شعبانیه و در جنگ علیه داعش هفتاد نفر از دست داده. و گفت برای او اربعین ادامه انتفاضه شعبانیه است.
در بطحه راه میروی و نفس میکشی. روستایی تقریباً محروم بدون حتی آسفالت. و با کودکانی فوتبال بازی میکنی که حتی یک توپ سالم هم ندارند اما پدرانشان نیمی از هستیشان را خرج مهمانانی غریبه میکنند. مهمانانی غریبه که شاید تا آخر عمر حتی یک بار هم دیگر نبینند.
❇️ و از خودت میپرسی در اینجای تاریخ که هر رفتی برگشتی دارد و اقتصاد و مبادله زیربنا و مبنای زیست انسان است، اینجا چه اتفاقی افتاده است؟
۹۸/۰۷/۲٣
#روایت_اربعین
✍️ علی علیزاده
📹 فیلم را از اینجا تماشا کنید :
🌐
instagram.com/p/B3pwF4uhJjq
💚 ادامه دارد؛ با ما باشید..
👈پیش به سوی ایران ۱۴۴۴
🇮🇷
@iran1444_ir |
iran1444.ir