🔺برنامه کنکاش ▫️شبکه جام جم ۲۲ مهر ۱۳۸۰ حسن عباسی: حمله آمریکا به افغانستان به بهانه طالبان و واقعه یازده سپتامبر بود، اما در واقع برای استقرار در لولای سه تمدن ایرانی و روسی و چینی در افغانستان و آسیای میانه با هدف انشقاق تمدنی این سه کشور است. ⚰️ در سال ۱۳۹۸ بالاخره آمریکا با طالبان مذاکره کرد و دولت افغانستان را ملزم به مذاکره با طالبان برای ورود این گروه به قدرت در کابل نمود. اکنون افسانه مبارزه آمریکا با تروریسم طالبان در نوزدهمین سال اشغال این کشور باطل شده است. پرسش این است: آیا آمریکا واقعا برای مبارزه با تروریسم و تبدیل افغانستان به یک دموکراسی پیشرو به این کشور لشکر کشید؟ پس چرا پس از دو دهه مبارزه با تروریست‌ها اکنون با آنها مذاکره می‌کند؟! آیا دولت امروز افغانستان یک دموکراسی قابل قبول است؟ چرا آمریکا در افغانستان است؟ حسن عباسی نوزده سال قبل به این پرسش ژئوپلیتیک پاسخ داده است. 🔍 دلائل ژئوپلیتیک حمله آمریکا به افغانستان در رصد یک‌صد ساله مکاتب چهارگانه ژئوپلیتیک نهفته است: ۱. مکتب دریاسالار ماهان: دکترین ماهان در ۱۸۹۳ این بود که هر کس بر دریاها حکومت کند در واقع بر جزیره اصلی جهان یعنی بر قاره به هم پیوسته اروپا آسیا حکومت می‌کند. آمریکا مبتنی بر این دکترین هفت ناوگان دریایی تشکیل داد و در همه اقیانوس‌ها و دریاها مستقر شد. ۲. مکتب مکیندر: دکترین مکیندر در ۱۹۱۵ این بود که هر کس بر هارتلند جزیره جهانی یعنی بر آسیای میانه حکومت کند بر کل جزیره جهانی حکومت خواهد کرد. ۳. مکتب اسپایکمن: دکترین نیکلاس اسپایکمن در ۱۹۵۰ این بود که هر کس بر ریملند یعنی حاشیه سرزمین جهانی مسلط شود بر جهان حکومت می‌کند. این دکترین منجر به تکمیل حلقه محاصره شوروی با سه پیمان ناتو و سنتو و سیتو در کل ریملند قاره اروپا آسیا از سوی آمریکا شد. ۴ . مکتب هانتینگتون: دکترین هانتینگتون در ۱۹۹۲ این بود که هیچ تمدنی به تنهایی نمی‌تواند تمدن غرب که حاکم بر جهان است را شکست دهد، اما ائتلاف سه تمدن ارتدوکسی روسی و کنفسیوئستی چینی و اسلامی ایرانی می‌تواند به نابودی تمدن غرب منتج شود. کشور افغانستان از حیث جغرافیایی لولای این سه تمدن است. غرب باید در افغانستان و آسیای میانه مستقر شود و بین ایران و روسیه و چین از حیث جغرافیایی انشقاق تمدنی ایجاد کند. 🔗 آمریکا مبتنی بر دکترین رویارویی تمدن‌های هانتینگتون، به بهانه مبارزه با طالبان وارد افغانستان شد و در دو دهه هیچ قدم موثری در مبارزه با طالبان برنداشت، زیرا وجود طالبان بهانه حضور ناتو در افغانستان است. آمریکا در دو دهه حضور در افغانستان صرفاً کوشید که مانع هم‌گرایی روسیه و چین و ایران در هارتلند جهان در افغانستان و آسیای میانه شود. اما پس از دو دهه، نه تنها مجبور به مذاکره با طالبان شد، بلکه با پیدایش پیمان شانگهای به مرور مجبور به تن دادن به شکست استراتژیک در مواجهه با پیمان‌های اقتصادی امنیتی سیاسی فراتمدنی شد. 🔍 فرض هانتینگتون از اساس غلط بود زیرا ائتلاف روسیه و چین و ایران علیه آمریکا یک اتحاد تمدنی نبود بلکه یک ائتلاف تاکتیکی بوده و هست، زیرا از حیث تمدنی این سه کشور سه رؤیای متفاوت دارند؛ رؤیای ایرانی با رؤیای چینی، و رؤیای چینی با رؤیای روسی کاملا متفاوتند و در واقع این سه کشور رقیب تمدنی محسوب می‌شوند. عملا رؤیای روسی و رؤیای چینی دنباله رؤیای آمریکایی در سبک زندگی و پذیرش کاپیتالیسم محسوب می‌شوند. 🔹 لذا آمریکا با پیش فرض غلط هانتینگتون دو دهه در افغانستان ماند و قدرت نرم خود را فرسود تا مانع ائتلاف جغرافیایی سه تمدنی شود که اساسا چنین ائتلافی مطرح نبوده و نخواهد بود. ❓اکنون پرسش این است که پس از مذاکره آمریکا با طالبان، ماندن آمریکا در افغانستان چه سودی برای این کشور دارد؟ اندیشه‌جویان استاد حسن عباسی 📡 @Hasanabbasi_students