خدا را ببین، به صبر و متانت آقا سعید چه برکتی داد!
از سال 92 افتخار حضور در تیم ستادی دکتر جلیلی را داشتم. ستاد مرکزی در مشهد، منزل شهید حاج عبدالله ضابط بود، حاج عبدالله همان راوی معروف "طلاییه عجب طلاییه"
پدر آقا سعید در ستاد حضور داشت، خدا رحمت کند، معلم انقلابی و شوخ طبعی که گاه و بی گاه با لهجه مشهدی لبخند به لب ها میآورد. "این جا چی کار مُكُنين، بريد خانتان پی زندگی" پیر مرد با شوخ طبعی میگفت برای پسرم به زحمت نیوفتید.
در آن سال انواع حمله ها بود از چپ و راست، آقا سعید تحمل کرد و ما نیز! مناظره سوم مناظره سیاسی بود، چند نامزد با تفکر مختلف انگار یک دشمن مشترک داشتند، چرا دشمن؟! چون آدم که به رقیبش حمله ناجوانمردانه نمیکند. اما او مستدل، با متانت و صبوری پاسخ داد.
سال 96 به احترام آیت الله شهید، نام نویسی نکرد و شب و روز استان به استان، شهر به شهر شهید جمهور را تبلیغ کرد. شد 1400، امان از این سال.
آمل بودم، ستاد مازندران تشکیل شد، گوشه ای از کار ستاد استانی هم به من سپرده شد. ستاد ها یکی یکی با سختی افتتاح میشد و ناگهان حمله..
"خوارج"، "وحدت شکن" ، "بیبصیرت"،" برنامه بدون کارنامه"، "متحجرین"، "کاسبان تحریم" ... چپ و راست. چه دوران سخت و تلخی، دوستان دیروزت چشم در چشم محکومت میکردند به انواع برچسب ها، مثل آب خوردن.
در راس ما، آقا سعید آماج حمله ها بود،صبور بود و متین، حتی در مناظره ها مورد طعن دوستان قرار میگرفت. همان ها که تتلو را به آیت الله شهید تحمیل کردند، برای آقا سعید واژه سازی کردند : "برنامه بدون کارنامه"
آقا سعید اما لحظه ای در صدد مقابله به مثل بر نیامد، از صادق شهبازی پرسیدم دکتر نمیخواهد کاری کند؟ گفت ببین بهترین متن ها از منظر مناظره را به او میدهیم، میرود تلویزیون باز با مدل خودش حرف میزند، شهبازی میگفت خود آقا سعید به ما گفت: "میدانید چرا وقتی متن هایی که می نویسید را میخوانم، از منظر شما بی مزه است؟ چون من متن ها را از کانال شرع، قانون و مصلحت، بازنویسی میکنم."
یعنی برای دل خنک کردن و پیروزی در جدل های مناظره ای به تلویزیون نمیرفت.
این مدل رفتاری دلیل دل بستگی ما به گفتمان "مقاومت و پیشرفت" آقا سعید است. حرص میخوردیم، حتی برای وحید جلیلی کلیپی ضبط کردم بعد یکی از مناظرات و فریاد زدم، اما با گذشت زمان متوجه دلیل رفتار آقا سعید شدم. نگاه انقلابی از منظر اسلام ناب به سیاست و سیاست ورزی!
القصه 1400 هر روز فحش جدیدی علیه جلیلی و تیم او ابداع میشد، یک روز مانده به انتخابات، خدا میداند جلیلی از اول قصد کنارگیری نداشت، بارها از زبان خودش و معاونینش شنیدیم. حتی معاون استانهایش به شوخی به من گفت: " آقا سعید انصراف دهد من باید از ایران فرار کنم، در تمام استان ها قول ماندن دکتر جلیلی را دادم."
روز قبل انتخابات حضرت آقا سخنرانی کرد: فردی که میخواهد رئیس جمهور شود باید با حداکثر آرا به ریاست جمهوری راه یابد(نقل به مضمون)
همین اشاره "امام" کافی بود تا "ماموم" تکلیفش را تشخیص دهد. آقا سعید انصراف داد تا شهید جمهور آن زمان با حداکثر آرا راهی پاستور شود.
آقا سعید بمان، بعدا توجیه کن، چرا اطرافیانت را میرنجانی؟ چرا به روایت "جلیلی پوششی است" اعتبار میبخشی؟!
جلیلی اما ورای ذهن های عمل زده به دنبال تکلیف است.
خلاصه کنم، صبر و متانت، تکلیف محوری، نگاه اسلامی به سیاست ورزی، امروز موجی از عزت و محبوبیت را برایش به ارمغان آورد که مردم امروز نا خودآگاه نزدیک ترین چهره به خصائص "شهید جمهور" را سعید جلیلی میدانند.
حالا میفهمم چرا آقا سعید متن های ژورنالیستی تیم رسانه را سانسور و به قول خودش" بیمزه" میکرد. چون در منظومه فکری او "کسب قدرت" اصالت نداشت.
آقا سعید، از همراهی شما در این دوازده سال خوشحالم. ورای هر نتیجه ای، تبریک و خداقوت.
@iranEiita