#نحوه_شهادت_ شهيد مدافع حرم
#قاسم_غریب
عمليات در تيرماه 1394 هجري شمسي ساعت 12/30 بامداد 24 رمضان در تدمر سوريه آغاز شد. اون شب فرمانده قاسم استراحت بود ولي مثل اينکه خوابش، خواب شهادت بود ، از حاجي اذن عمليات ميگيرد و به حاجي ميگويد : من خوب استراحت کردم امشب عمليات را به دست ميگيرم.
داعش ساعت 12/30 دقيقه شبيه خون زد و حمله ناگهاني انجام داد ولي فرمانده قاسم با تعداد نيروهاي اندک در مقابل سپاه بزرگ يزيديان زمان چه کرد ؟؟؟؟
بي سيم زد📞 حاجي حاجي امير
همه رو کشوند داخل اتاق
بي سيم و برداشتن و ديدن فرمانده قاسم اعلام ميکند : حاجي شبيه خون زدن تعدادشون زياده اما نيرو کم دارم
حاجي که سرارسر استرس بود و از آنجايي که هوش و دليري اين فرمانده جوان اعتماد داشت خطاب به فرمانده قاسم گفت : شما حضرت زهرا و حضرت زينب س رو داريد. ...
فرمانده قاسم حتي لحظه اي پشت بي سيم اعتراض نکرد و فرياد زد لبيک يا زينب س لبيک يا زهرا
سربند رو بست. ...
اما تعداد نيروهاي دشمن خيلي زياد بود
بچه ها ترسيده بودن و نميتونستن در مقابل تيرهاي زياد دشمن تيراندازي کنن. ..
فرمانده قاسم با اينکه يه چشم سالم داشت و چشم ديگرش جانباز بود ازين سخره به اون سخره مثل مولايش حضرت عباس رجز خواني ميکرد. .
راوي و همرزم شهيد قاسم غريب ميگفت من پايين سخره تکيه دادم آخه تيراندازي دشمن خيلي زياد بود. ..
در حيرت بودم فرمانده قاسم با يک چشم دارد چه ميکند. ..
چه طوري دراين تاريکي شب اين طرف و آن طرف ميرود و رجز خواني ميکند و تنهايي تير اندازي ميکند
سبحان االله. ...
نيم ساعت بعد که با رجز خواني فرمانده قاسم بچه ها روحيه گرفتن شروع کردن به تيراندازي
گرد و غبار و دود آتش آسمان را فرا گرفت. ..
درگيري به پنج متر و تن به تن رسيد ...
ساعت 1 بامداد شد
بي سيم فرمانده قاسم را صدا ميزند. .
اما فرمانده با اصابت
تير به قلب مبارک و ترکش به
سر مبارک
پرکشيد. ...😔😭🕊🕊
عمليات تا سحر ادامه داشت
از داعش تلفات زياد گرفتيم. .
پنج نفر از بچه هاي خودي هم شهيد شدند. ..
پيکر بقيه شهدا رو پيدا کرديم. ...
اما فرمانده قاسم پبکرش کجاست؟؟
گويا داعش به دنبال پيکري آمده بود که براي سرش جايزه تعيين کرده بودن. .
اما پيکر فرمانده قاسم را پيدا نکردن. ..
گويا بي بي دوعالم حضرت زينب س
به فکر مادر فرمانده قاسم بود و طبق روايت پيکرش تا صبح غيب شده بود. .
صبح رفتيم دوباره به دنبال پيکر فرمانده قاسم
ديديم فرمانده قاسم به صخره اي که ساعاتي قبل عمليات بود و روي همان تخته سنگ که چشم جانبازش شفا گرفته بود تکيه داده..
نزديک شديم فکر کرديم فرمانده قاسم خوابيده..
آخه با وجود تير به قلب مبارک به قلب و ترکش به سرش پيکرش به زمين نخورده. ..
بلندش کردم ديدم خون از بدن مبارکش جاري شده است. .
وصيت نامه رو از جيبش بيرون آوردم
و خواندم. .
نوشته بود خداوندا امشب که شيپور جنگ در اين منطقه تدمر دميده ميشود به چشمان جانبازم نور و به زانوان کم توانم توان ده و کمکم کن تا مرد باشم و امتحانم را خوب پس باهم. ..
#همرزم شهید غریب میگفت: 👇
⬅️اون شب تازه از عملیات
#شهر_تدمر به قرارگاه ارتش سوریه برای استراحت برگشتیم. فردای آن روز
#شهادت_امام_علی_ع_بود
⬅️میگفت اصلا شهید غریب خستگی براش مهم نبود 👌
#شهید غریب اون شب بچه ها که خواب بودن همه رو با
#طبع_شوخی😊 که داشتن برای
#قرآن به سر گرفتن بیدار میکردند...
#شب_شهادت_امام_علی_ع
🍂عکسی- از-شهید-قاسم-غریب- در ساعاتی قبل از شهادتش در قرارگاه فرماندهان در شهر تدمر سوریه 🍂
در خــون خفته كه نگذارد، نخل زينبيـ خم گردد
#فرمانده_غریب_
#سوریه_تدمر_کوه_پالمیرا_
#شهادت_شب_قدر_
#عمه_سادات_
#ذاکر_اهل_بیت_ع_
#خلبان_غریب_
#صابرین
#جانباز
21/4/1394 ت ش
شادي ارواح پاک شهدا به ويژه روح پاک فرمانده بي ريا شهيد قاسم غريب سه صلوات هديه بفرماييد 🌹🌹
🌹ڪانال مدافعان حرم🌹👇
🌐
@Iran_Iran