🔹پدر من يك كارمند بانك است : ➖او هر روز به جاي تمام اختلاسگر هاي چند صد ميلياردي به مراجعه کنندگان طلبكار از زندگي و بدهكار به بانك ، جواب پس مي دهد. ➖هر روز صبح و در هر فصلي كت و شلوار پوشيده به محل كارش مي رود تا موضوعاتي تكراري را براي مردمي غير تكراري تكرار كند. ➖هيچ وقت زودتر از ساعت ٤ بعدازظهر ناهار نخورده و همين علت بيماري هاي معده اغلب همكارانش است. ➖روزانه ٨ تا ٩ ساعت براي روزي حلال كار مفيد دارد و آخر سر به رباخواري متهم مي شود. ➖وقتي به هر دليلي همه ي ادارات تعطيل مي شوند هميشه بانك ها استثنا هستند. ➖آخرين روزهاي سال براي همه پر از شور و نشاط است در حالي كه پدر من بعضا تا ساعت هاي ابتدايي ٢٩ اسفند هم سركار است و تازه کارش چند برابر و با استرس بیشتر می شود. ➖او هر روز و هر لحظه استرس مسئوليت هايش در قبال مردم و بالا دستي هايش را تحمل مي كند و در آخر بايد در قبال تمام بي عدالتي ها سكوت كند. اين داستان تمام كارمندهاي بانك است . به مناسبت كمي آنها را درک کنیم ... ♻️کانون صنفی کارکنان شبکه بانکی کشور @KSKSHBANKK