🌀خاطرات همسر امام، به قلم خودش: (27) ♨️ جهزیه به دختران 🔹... باید رفته رفته دخترها و پسرها را به‌خانه بخت می‌فرستادیم. تمام زحمت‌ها به‌عهده شخص حقیر بود با تمام فشارهای اقتصادی و تنگدستی جهیزیه را تهیه کردم ... صحبت از مشکلات تهیه جهیزیه بود مثلاً پارچه لحاف کرسی جهاز دخترم را سه متر، سه متر تهیه می‌کردم چرا که توان خرید کامل آن را نداشتم. 🔸بعضی چیزها را که خودم از زمان سابق داشتم می‌رفتم سر بقچه‌هایم، دیگر فکر مد را هم نمی‌کردم و به زندگی طلبگی عادت کرده بودم. بدون شک مد رابطه مستقیم با رفاه دارد. سالهاست گلیم‌های دهات راه راه است و زندگی مردمان آن دیار باصفا می‌گذرد. ولی افرادی که مرفه می‌باشند در فکر تغییر همه چیز زندگی‌اند... 🔹نه تنها در مورد جهزیه بلکه به طور کلی وقتی می‌خواستم برای خود و بچه‌هایم چیزی بخرم مسایلی را باید در نظر می‌گرفتم، اولین مسئله‌ای که مورد اهمیت بود محکمی پارچه و یا جنسی بود که بایست می‌خریدم، بعد اگر امکانش بود می‌رفتم سراغ اینکه چه رنگی و یا شکلی بهتر است ... هیچگاه دوام جنس را با زیبایی عوض نکردم چرا که سالی می‌آمد و می‌رفت و ما یک‌بار خرید می‌کردیم باید محکم باشد تا دوام یک‌سال پوشش بچه‌ها را با آنهمه شیطنت‌هایشان داشته باشد ... 🔸از آنجا که از خیاطی سر رشته داشتم، خیاطی تمام جهزیه بچه‌ها را خودم به‌تنهایی انجام می‌دادم، حتی پرده و لباس ضخیم را. حالا اگر بد می‌شد من مورد سئوال بودم، نه اینکه مورد تعرض باشم که چرا به خیاط نمی‌دهید ... زیرا قبل از هر چیز این مسئله مطرح بود که خیاط پول می‌گیرد و وقتی پول نداشتی، وجود و عدم خیاط یکسان است و ما پول نداشتیم. خلاصه آنکه هر سه دختر را با کمال اقتصاد و خوش‌سلیقگی ... خوب و سبک جهیزیه دادیم ... 📚زندگینامه بانو خدیجه ثقفی (همسر امام) ص 76-78 🇮🇷 @IRANeMOASER