🔹خاطرات همسر امام، به قلم خودش: (42)🔹 🔸خانم! نترس🔸 🔹... ساعت هشت بعدازظهر روز هجدهم فروردین1343 (1) حرکت [آقا] به‌سوی قم و نیمه‌های شب وارد قم شدند ... آقا رفت و من فردای آن روز آنچه اثاثیه امانتی گرفته بودم، به صاحبانش، پس از تشکر رد نمودم و عازم قم شدم و وارد منزلی شدم که از همان منزل آقا را ربوده بودند ... منزل خودمان ... مملو از جمعیت بود. بعد از چند روز منزل همسایه‌مان را اجاره کردند و به‌عنوان اندرون در اختیار‌مان گذاشتند. در این منزل مسایل سیاسی عمیق‌تر از قبل بود زیرا زمانی گذشته بود و تجربه‌هایی کسب شده بود ... امروز این آقا بود که دنبال آنها گذاشته بود، این آقا بود که می‌گفت چه کاری باید بشود و چه کاری نباید بشود مسأله کاپیتولاسیون یکی از این مسایل بود که منجر به نطق تاریخی امام در چهارم آبان شد. وقتی امام مشغول نوشتن اعلامیه کاپیتولاسیون بود در را باز کردم و وارد اتاق شدم از زیر عینک نگاهی به من کرد در حالی که نشسته بود کاغذ را روی زانوی خود قرار داده بود، من به او نگاه می‌کردم و او به من ، پس از چند لحظه گفتم مشغول [نوشتن] اعلامیه هستی؟ همانطور که با عینک به من نگاه می‌کرد با خنده گفت چیزی نیست نترس. گفتم من نمی‌ترسم، من عقیده‌ام این است که شما باید به صورتی حرکت کنی که به این زودی‌ها دستگیر نشوی. او گفت نترس! گفتم آقایان که از دستگیری شما خوشحال می‌شوند، مردم و طلاب بی‌سرپرست می‌مانند شما کاری می‌کنید که دستگیری شما و عده‌ای از دوستانت از لوازم لاینفک آن است. برای بار سوم فقط گفت نترس! اوقاتم تلخ شد و از اتاق بیرون آمدم. نطق کاپیتولاسیون را ایراد نمود، اعلامیه‌اش هم پخش شد...🔹 زندگینامه بانو خدیجه ثقفی (همسر امام) ص 250-252 —------------- 1. آزادی امام و بازگشت ایشان به قم: شب 16 فروردین 1343