✳️ فرازهايى از كتاب «كشف اسرار» 🔹ما به منظور آشنايى بيشتر با افكار و انديشه‏ هاى امام خمينى در دوران پيش از آغاز نهضت و شناخت سوز و گداز و رنج و حرمان او از روزهاى جوانى براى ايران و توده‏‌هاى محروم ايرانى، لازم است كه بخش‌‏هاى ديگرى از جهت‏‌گيرى‏ هاى انقلابى و مترقيانه و پيشنهادهاى سازندۀ او در آن كتاب را در اينجا بياوريم تا نقش سازنده امام در آن شرايط مرگبار در ساختن انسان‏هاى قهرمان و روشن ساختن انديشه‏ ها بهتر روشن شود: 🔸«... ما مى‏ گوييم دولتى كه ... چندين هزار افراد مظلوم كشور را در معبد بزرگ مسلمين و جوار امام عادل با شصت تير و سرنيزه سوراخ سوراخ و پاره‏ پاره كند اين دولت، دولت كفر است و اعانت آن عديل كفر و بدتر از كفر است. 🔹ما مى‏ گوييم دولتى كه برخلاف قانون كشور و قانون عدل يك گروه، ديوان آدم‌خوار را به نام پاسبان در هر شهر و ده، به جان زن‏‌هاى عفيف بى‏جرم مسلمان بيندازد و حجاب عفت را با زور سرنيزه از سر آنها بربايد و محترمات را در زير لگد انداخته و بچه‏‌هاى مظلوم آنان را سقط كند، اين دولت دولت ظالمانه و اعانت به آن عديل كفر است. ما حكومت ديكتاتورى (رضاخان) را ظالمانه و عمال آن را ظالم و ستم‌كار مى‏ دانيم... و هر كس آنها را محترم بداند از شرف و انصاف بويى ندارد. 🔸آن روزنامه‏ هايى كه از اعمال ظالمانۀ گريزپا طرفدارى مى‏ كنند، كمك‏ كار به اصول وحشيانۀ ديكتاتورى مى‏باشند و بايد اوراق آن‌ها را در ميدان‏ ها آتش زد». 🔹«... دستورى كه قاچاق داده، به يك پول سياه ارزش ندارد و بايد حتماً قانون‏‌هايى كه در آن زمان از مجلس گذشته اوراقش را سوزاند و محو كرد. وكلاى زورى آن روزها حق وكالت امروز را ندارند و اگر مجلس امروز، مجلس باشد بايد اعتبارنامۀ آنها را رد كند». 🔸«... آن حرف بی‌خردانه كه از مغز يك سرباز بيسواد (رضاخان) تراوش كرده بود پوسيد و كهنه شد و فقط قانون خداست كه خواهد ماند و دست تصرف روزگار آن را كهنه نمى‏ كند». 🔹«... كسى كه گفته بود من يك سرباز دزد را از تمام معارف ايران بالاتر و بهتر مى‏‌دانم، او معنى روحانى و معارف را نمى‏داند. گرچه معارف آن روز از سرباز دزد هم خيلى ننگين‌تر بود؛ لكن او (رضاخان) فهم صلاح و فساد نداشت و فشارهاى او به روحانيين براى اصلاح نبود. او مى‏ خواست ريشه را از بيخ بكند...».(نهضت امام خمینی ج۱ ص۹۹) 🇮🇷 @IRANeMOASER