✡️فرانسه و دروغ آزادی
📍نامه کمتر دیده شده مرحوم حاج احمد خمینی به همسرشان؛ از تبعیدگاه فرانسه
◀️بازخوانی بهمناسبت جسارت روزنامه فرانسوی به مقام رفیع مرجعیت دینی
🔹...از حال ما بخواهی همگی خوب هستیم؛ گوش به حرف روزنامهها و زید و عمرو نکن که میدانم نمیکنی، آقا بحمدالله خوب است و مشغول چه مشغولی. درست است که کارش زیاد است ولی مهیا هم شده است.
🔸وضع ما اینجا معلوم نیست مرتب از طرف الیزه که آقا سر ما را کلاه گذاشتید و یک مرتبه در این دیار که نامش به آزادی همه جا را گرفته است، وارد شدی ولی آخر ما با ایران معاهدات اقتصادی داریم و سایر کشورها هم دست کمی از فرانسه ندارند، موجب وحشتشان شده است. مرزها را برای این پیرمرد نهتنها نگشودهاند که شديد كنترل میکنند. دیروز قریب دو هزار پسر و دختر در سالنی جمع شده بود از سراسر اروپا تا به سخنرانی امامشان گوش دهند که ناگهان نماینده ژیسکار ديستن با دستی لرزان که فکر میکرد وارد درباری میشود و از سادگی اوضاع تعجب کرده بود، از رفتن ایشان با کمال احترام جلوگیری کردند. میبینی که این غرب است که یک عمر است ما را به اسم آزادی بازی میداده. اینجا با شرق تنها این فرق را دارد که در اینجا با پنبه سر میبرند و در شرق با شمشير؛ ولى ماحصل یکی است.
🔹این مرد که برای نجات امتش لباس مرجعتش را در نجف کند و یک مرتبه با یک تصمیم محیرالعقول از نظر آخوندی، خود را با حصارهای تنیده از همه چیز غير از اسلام رهانید در فضایی خود را یافت که این بار دربانانش همه به دوشکشندگان پرچم آزاديند. او با دست لرزانش - که لرزشش این روزها بیشتر شده است - از فرودگاه بغداد پیامی برای مردمش که خود را جلوی گوله غرب و شرقی میدهند، فرستاد و در اعلامیهها نیز همچون همیشه میغرد که اگر قطعه قطعهام كنند، دست از کار نمیکشم.
🔸ما در غرب، غريبیم؛ چرا که فکر میکردیم در اینجا چیزی را مییابیم که شرق فاقد آن است و آن آزادی است، شاید بیش از سیصد خبرنگار و فیلمبردار بر سر پیر مرد ريختهاند که همه بالاتفاق در این روزها نوشتهاند که هر چه هست زیر سر این یک مشت استخوان است و جلودار اینها بیش از ۱۰۰ پلیس فرانسه که به اسم محافظ چون نجف شديدا همه جا را کنترل کردهاند و الحق که دنیایی است و پیرمرد به تمام اینها میخندد و معتقد است که همه کشک است و کسی به او هیچکاری ندارد و من هم به هر دو معتقد یعنی اعتقاد به طرفين دو ضد * ...
توضیحات:
*منظور مرحوم حاج احمد خمینی این است که ایشان از یکسو به اطمینانی که حضرت امام میداده آگاهی و ایمان داشت و از سوی دیگر در برابر عشقی که به امام داشت و با آگاهی که از حجم دشمنیها و توطئههای مخالفین داشته است، نسبت به احتمال هرگونه اتفاق سوئی نگران بوده است.
منبع: از غربت غرب تا رحمت انقلاب اسلامی، فصلنامه پانزده خرداد، شماره2، زمستان 1383
🔻متن کامل نامه در ادامه
🇮🇷 @IRANeMOASER