عرض سلام و خدا قوت همسرم وقتی خواستگاریم اومدن دانشجو بودند و کار ثابت نداشتند. بعد از عقد رفتیم‌ تو نوبت خوابگاه متاهلین . ولی جلوی ما خیلی نوبت گرفته بودن. اما در کمال ناباوری پنج ماه بعد از عقدمون نوبت ما شدو ما شش ماه بعد از عقد ازدواج کردیم. 😍😍 یکی از سوالات همسرم تو خواستگاری تعداد فرزند بود. تو ذهن خودشون چهار تا معقول بود. ولی وقتی شنیدند من دوست دارم شش تا بچه بیاریم ،شگفت زده شده بودن و خوشحال. فرزند اول مون الحمدلله دوسال بعد از ازدواجمون به دنیا اومد. دخترم یکسالش بود. ماهم تو یه خونه پنجاه متری که دانشگاه به ما داده بود نشسته بودیم. بعد سه سال باید از اونجا بلند میشدیم .ولی همه جا خونه ها کوچیک و گرون بود. تا اینکه یکی از همسایه هامون یه خونه رو معرفی کرد و گفت هم بزرگه هم اجاره اش خیلی خوب و ارزونه .ولی داره بازسازی میشه و مشتری هم خیلی داره. به همسرم یه پیشنهاد دادم. گفتم بیا نذر کنیم اگه این خونه برامون جور شد انشالله برای فرزند دوم اقدام کنیم. در عین ناباوری الحمدلله خدا برامون اون خونه رو فراهم کرد. یه خونه صد و بیست متری 😃 الان پسرم نزدیک دوسالشه و الحمدلله همسرم در کارشون خیلی پیشرفت کردن . و من مدتی است در حال رایزنی با آقای همسر برای فرزند سوم هستم😁. ذهنم مشغوله که دیگه چه پیشنهادی بدم که آقای همسر راضی بشن به فرزند سوم. دعا کنید خدا دلشون رو نرم کنه که ما هم بریم تو خط مقدم جبهه ی فرزندآوری☺️ دو فرزند دو و چهار ساله که الحمدلله هر روز وقتی بازی کردنشون رو‌می بینم خدا رو شکر میکنم که فاصله شون کم هست. خدایا شکرت که به من چشاندی طعم شیرین این شعر را : 🌈هرآنکس که دندان دهد نان دهد🌈 😊دوستاتون رو هم به ایران جوان بمان دعوت کنید. [ ایتا | روبیکا ] ╭━━⊰ ❀ 🇮🇷 ❀ ⊱━━╮ @iranjavanbeman_ir ╰━━⊰ ❀ 🌱 ❀ ⊱━━╯