سلام و خدا قوت متولد 1355 هستم، هرچند که الان ممکنه احساس کنیم نیازهای مالی داریم که میخوایم بهتر برآورده بشه ولی واقعا نیازهای سالهای کودکی و نوجوانی و جوانی من کجا و نیازهای فعلی خودم و بچه هام کجا! برای مدرسه اغلب لباس دیگران و میپوشیدم جالب اینکه من دختر اولی بودم که باید بطور طبیعی اول لباس نو برا من میخریدن تا به نوبت به خواهرای کوچکترم میرسید .ما تا سر برج که پدرم حقوق بگیره قرض میکردیم وقتی پدرم حقوق گرفت بدهی هامون رو میدادیم و همین رویه ادامه داشت برا رفتن به مدرسه لباس گرم نداشتیم و سرما تا مغز استخون ما رو میگرفت مدرسه هم که بخاری نفتی بدرد نخور داشت که درست درمیون گرممون نمیکرد یا یهو شیر نفتش زیاد میشد آتیش میگرفت و صدای وحشتناکی داشت نمیدونم واقعا از کجا بگم نمیشه مقایسه کرد. حتی بعد از ازدواج هم یه آشپزخونه یاشیر آب تو خونه نداشتیم باید میومدم تو سرما و برف یا گرمای شدید تو حیاط ظدفها و کهنه بچه و لباسهام رو میشستم الان شکر خدای مهربونم گاز و همهی امکانات رو داریم و هرچی خدا رو شکر کنم کمه.