❣
خواهرش همیشه سر مزار شهید پلارک می رود.
(شهیدی که از مزارش بوی عطر پراکنده می شود)
در یکی از روزها، درون قاب بالای سر در یک عکس، برادر خود را کنار شهید پلارک می بیند که بالای سرش علامت ضربدری زده شده؛
پس از بررسی خانواده شهید پلارک را جویا می شود خانواده ایشان می فرمایند که شهید پلارک هر کدام از دوستانشان که به فیض شهادت نائل می شدند بالای سرشان یک ضربدر میزد و معلوم گردید که شهید حمیدرضا ملاحسنی از دوستان و همرزمان شهید پلارک بوده..
خواهر شهید ملاحسنی ، شهید پلارک را به بیبی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) قسم می دهند که به برادرم بگو، نشانه ای، چیزی از خودش به ما بدهد...
خواهر شهید دل شکسته و چشم انتظار، برادر شهید مفقودالاثر خود را در خواب می بیند و او به خواهر می گوید نمی خواهی مرا ببینی، من که برای دیدار شما آمده ام. خواهر می گوید کی؟
شهید به او می گوید در پارک نهج البلاغه سه شهید دفن کرده اند .قبر وسطی متعلق به من است.
خواهر از خواب بلند می شود و تعجب می کند که این چه خوابی است که بعد ار 27 سال از برادرش دیده است؟!
در شب بعد مجدداً شهید به خواب خواهر می آید و می گوید نمی خواهی مرا ببینی من منتظرت هستم. و مشخصات جنازه بی سر قبر وسط را به او می دهد.
خواهر صبح اقدام به پرس و جو می کند و مطلب را با سپاه در میان می گذارد و پس از بررسی و یافتن همرزمان شهید، و جویا شدن از نحوه شهادت او، قبر شهید، مورد تأیید واقع می شود.
او شهید
#حمیدرضا_ملاحسنی است
شهیدی که وعدهی شفاعت برای همه را داده است
روحش شاد و یادش گرامی باد