* بسم الله الرحمن الرحیم ؛ خدمت اعضاء  محترم گروه سلام علیکم ؛ امام خامنه‌ای ( مدظله العالی ) میفرمایند ؛ جنگ را شما روایت کنید که در جنگ بوده اید ؛ اگر شما جنگ را روایت نکنید دشمن آنطور که دلش میخواهد جنگ را روایت می‌کند ؛ موضوع خاطره ؛ مفقود شدن دفترچه خاطراتم ؛ چند ساعت قبل از حرکت گردان برای عملیات والفجر ۴ از رودخانه شیلر هنگام پیاده شدن از خودرو دفترچه خاطراتم از پشت کوله بیسیمم افتاد هوا تاریک بود خم شدم دفترچه پیدا کنم نشد که نشد ؛ در اون لحظه شهید فتاحی که فرمانده گردان بودند این حقیر رو صدا زدند که چرا نمیائی ؟ جریان افتادن دفترچه را به ایشان گفتم در ادامه بتندی ازم خواست که بعنوان بیسیم چی درخدمتش باشم  پذیرفتم حرکت کردیم برای رفتن منطقه عملیاتی ؛ بهرحال دفترچه در منطقه عملیاتی جا ماند ؛ دلواپسی در جوار فرمانده گردان بودن یک طرف ( قضیه عملیات رو فاکتور میگیرم ) ؛ مفقود یا گم شدن دفترچه ای خاطراتم از طرف دیگر عجیب فکر و ذهنم را بخود مشغول کرده بود ؛  بهرحال رفتن به منطقه عملیاتی و درگیری گردان و رشادت ها و شجاعت های عزیزان و نهایتا به شهادت رسیدن و عروج تعدادی از عزیزان گردان و مابقی قضایا و ماندن دفترچه ای خاطراتم در آن منطقه عملیاتی که بخودی خود حدیث مفصلی دارد که عمری باقی باشه بماند برای بعد ؛ نهایتا بعد از اتمام ماموریت گردان و آمادن به اراک بعد از ۶ ماه ۱۵ روز ( دقت بفرمائید بعد از ۱۹۵ روز ) که واقعا قابل تامل میباشد ؛ نامه‌ای از خرمشهر برام به آدرس سپاه اراک آمد مبنی بر اینکه برای دفترچه خاطراتم طبق آدرسی که داده بودند مراجعه کنم ؛ که نامه را به مرحوم حاج جلیل رضایی دادم و موضوع را بایشان گفتم ؛ بعد از چند روز میرن جنوب ( خرمشهر ) طبق آدرسی که داشتند مراجعه میکنند به ارسال کننده نامه ميگن نامه را شما دادید میفرمایند بله در آن موقع دفتر خاطراتم را تحویل مرحوم حاج جلیل رضایی و بعدا تحویل این حقیر میگردد ؛ که بحمدالله الآن نیز موجود میباشد ؛ علیرغم گرما و سرما منطقه ؛ باد و باران ؛ و عوارض طبیعی منطقه بدون اینکه محتوای دفترچه خدشه ای افتاده باشد که واقعا عجیبه ؛ لازم به ذکر است که در اول و آخر دفترچه ام شهید محمد رضا زاهدی مشخصاتم رو با قلم درشتی نوشته بودند باور بفرمایید انگار یکساعت قبل نوشته شده ؛ بهرحال نمیدونم اسم خاطره رو ؛ لطف خداوند متعال ؛ امداد غیبی ؛ یا معجزه شهداء گذاشت ؛ بهرحال در پایان عرایضم ؛ عکس و دست خط شهید محمدرضا زاهدی در دفترچه ای خاطراتم ؛ و عکس مرحوم مغفور حاج جلیل رضایی رحمت الله علیه ؛ را جهت تجدید خاطره با مقام شامخشان تقدیم حضورتان میکنم ؛ راوی؛ مسؤل مخابرات و بیسیم چی گردان علی ابن ابیطالب عليه السلام ؛ مجتبی مختاری ؛ ۲۰ ؛ ۸ ؛ ۱۴۰۲ *