چالش‌های معرفتی در برابر ایمان سبحانی اضافه کرد: گونه دیگر چالش‌های معرفتی است؛ در اینجا در دنیای غرب با یک سیر صعودی از قرن ۱۷ تا پایان قرن ۱۹ جریان مستمر معرفتی ایجاد شد که حاصل آن نوعی چالش جدی در برابر ایمان مسیحی بود و جریان گالیله، گوپرنیک و... به عنوان مصادیق بیان شده است؛ عده‌ای گفتند که علم جدید و نظریاتی مانند نیوتن که تفسیری مکانیکی از عالم ارائه کرد و... باعث ایجاد این جریان شد؛ این جریان جهان‌بینی تازه ارائه کرد؛ انسان را حیوان ناطق تعریف کردند و کسانی مانند فروید مشکلات انسان را با عقده‌های جنسی گره زد؛ در این دوره فلسفه جای دین نشست.  استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: این جریان معتقد است که براساس نگرش علمی و فلسفی بدون نیاز به غیب و خدا می‌توانم همه عالم را تفسیر کنم، رویکرد دیگر آنها انسان‌گرایی است؛ ویژگی مورد ادعای آنها یعنی جامعیت ایمان دینی را در دوره جدید به چالش کشید؛ انسان مؤمن معتقد است که عالم بر وجود خدا شکل می‌گیرد، ولی وقتی تفسیر زمینی و ماتریالیستی از عالم ایجاد شود، جایی برای ایمان دینی باقی نخواهد ماند. استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: از قرن ۱۹ که علوم انسانی مانند روان‌شناسی، اقتصاد مدرن و علوم کاربردی شکل گرفت، قرن جدید علمی برای زیست انسانی، الگو و برنامه جدید ارائه کرد؛ بخش زیادی از زیست مؤمنانه نیاز به خدا و پذیرش فضیلت و ارزش‌های مقدس است، برای او اخلاق و فضیلت ارزشمند و متافیزیکی است، ولی تفسیر سکولار و ماتریالیستی در قرن ۱۹ برنامه زیست تازه با حذف معنویت دینی و ایمان پیشنهاد کرد، مناسبات اجتماعی را براساس مواد قانونی و حقوقی و میان فردی تفسیر و ترسیم کرد؛ سعادت را به جای سعادت برین سعادتی در همین دنیا تعریف کرد؛ نظریات مدینه فاضله در این قرون کاملاً سعادت را منحصر به دنیا می‌بیند؛ اصل پیشرفت کاملاً براساس مدل‌های مکانیکی تعریف شد. تفاسیر معرفتی مادی؛ چالشی در برابر ایمان سبحانی با بیان اینکه تفاسیر معرفتی مادی و حذف عناصر الهی و تفاسیر اجتماعی، اقتصادی و انسانی چالش مهم فراروی زیست مؤمنانه و شریعت ایجاد کرد، گفت: چالش دیگر، چالش روش‌شناختی بود؛ اساساً روش فهم معرفت متفاوت و زیاد است، ولی نظریاتی تولید شد که کاملاً روش پوزیتویستی و مادی‌گرایانه حاکم کرد و گفتند که روح و مدعیات دینی تجربه‌پذیر که نیست، اساساً معنادار هم نیستند؛ اصلا خدا یعنی چه و روح وجود ندارد و ما هیچ درکی از آنها نداریم که در نهایت منجر به نیهیلیسم شد؛ البته این مدل بعد از جنگ جهانی دوم شکست خورد؛ ولی روح نگاه این نوع روش‌شناختی تا امروز هم حاکم است. استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: گونه دیگر چالش‌های ایمان، چالش‌هایی بود که در مورد خود ایمان رخ داد و در اواخر قرن جدید اوج گرفت؛ چالش‌ها تا قبل از این بیرون از حوزه دین بود، مانند چالش‌های اقتصادی، روان‌شناختی و معرفت‌شناسی و روش‌شناسی و ... ولی در این دوره، این موضوع مطرح شد که ایمان چیست؟ چگونه به وجود می‌آ‌ید، از چه نیازی بر می‌خیزد و به چه چیزی پاسخ می‌دهد؟ آیا مقوله معرفت‌بخش یا صرفا اعتقاد است؛ نسبت ایمان و معنویت و اصالت آن چیست؟ لذا در این دوره بدیل‌های ایمان ساخته می‌شود از اندیشه‌های اگزیستانسیالیستی الحادی و سکولار تا عرفان‌ها و معنویت‌های نوظهور که یا اصل ایمان را منکر می‌شود و یا بدیل‌هایی را جایگزین ایمان حقیقی می‌کند. رئیس انجمن کلام حوزه اظهار کرد: ما اگر می‌خواهیم ورود عالمانه و محققانه به عرصه ایمان داشته باشیم و ایمان‌ورزی جامعه را به صورت کاربردی دنبال کنیم بی‌نیاز از این گونه‌بندی‌ها نیستیم و باید به اقسام آنها توجه کرده و تحلیل درست داشته باشیم؛ زیرا برای هر نوع چالش از جمله متدولوژی نمی‌توان مثلا پاسخ فلسفی ارائه کرد بنابراین باید گونه‌ها به درستی شناسایی و پاسخ درخور عرضه شود. ریشه‌شناسی چالش‌ها کمک می‌کند تا درست و متناسب عمل کنیم و مصاف علمی دقیق داشته باشیم.