به همسر در کارهای خانه سیره شهدا [🥰]وقتی به خانه می‌آمد، من ديگر حق نداشتم كار كنم. بچه را عوض می‌كرد ، شير برايش درست می‌كرد. سفره را می‌انداخت و جمع می‌كرد، پابه پای من می‌نشست، لباس ها را می‌شست، پهن می‌كرد، خشك می‌كرد و جمع می‌کرد. [💕]آن قدر محبت به پای زندگی می‌ريخت كه هميشه به او می‌گفتم: درسته كه كم می‌آيی‌ خانه؛ ولی من تا محبت های تو را جمع كنم، برای يك ماه ديگر وقت دارم. [😇]نگاهم می‌كرد و می‌گفت: تو بيش تر از اين ها به گردن من حق داری. ┅═✿๑🍀🌺🌼🌸๑✿═┅ کنگره_ملی_بزرگداشت_24000شهید_استان اصفهان