آقاجان شنیدم این روزها مادرتون بستریه، شنیدم مردم مدینه یه حرفهایی میزنند... میگن مادرت مادرت ،موندنی نیست میگن صورت مادرت، دیـدنی نیست میگن پهلوی مادرت، خوب شُدَنی نیست میگن مادرت مادرت موندنی نیسـت آخه وقتی زنهای مدینه اومدن عیادتش زیر لب بهم میگفتن این زهرایی که مادیدیم دیگه موندنی نیست آی شیعیان مگه حال مادرتون چطور بوده بزارید از زبون پسرش امام صادق بگم حال مادرش چطوره.... امام صادق ع فرمود: لَزِمَتِ الْفِرَاشَ مادر ما تو بستر افتاد، دیگه نتونست بلند شه وَ نَحَلَ جِسْمُهَا و ذابَ لَحمُها....روز به روز بدنش ضعیف و لاغر می شد حَتَّى صَارت کَالْخَیَال از مادر ِ ما فقط یه شبهی باقی مانده بود.... من بمیرم بچه هاش روز به روز دارند میبینند مادرشون جلو چشمشون داره آب میشه ..... یکوقت زهرا صدا زد... از درد شانه،شانه نشد موی زینبم دختر به ناتوانی ِ من ،گریه می کند دیگر حسین را نتوانم بغل کنم این گل به باغبانى ِ من گریه مى کند الله اکبر، معلومه نمی تونست دیگه بغلش کنه ... آخه با سینه ی شکسته ای که به سختی نفس می کشه...، چه جوری میتونه بچه هاش رو بغل کنه؟ اینجا نتونست بغل کنه، اما یه جا دل سیر ،سر حسینش رو بغل گرفت .... زن خولی میگه دیدم کنار تنور ِ خونم چند زن مجلله آمدند .....همه زیر بغل یه خانمی رو گرفتند.... اینا کین کنار تنور خونه ی من؟ دیدم خم شد، دست داخل تنور برد سر بریده ای رو بیرون آورد به سینه چسباند .....حسین من...پسرررم......همیشه سر تو ...تو دامن من بوده......الان میان این همه خاکستر چه میکنه؟ بریـز ای دیـده! خونِ دل ز دیــده کـه رنـگ از صورت زهــرا ، پریــده شب است و مادری ، پهلو شکسته کـنار مـطـبـخِ خولی ، نشستـه بگوید از غمت، در شـور و شـینم حسیـنم وا ، حسیـنم وا ، حسینم ┄┅══••✾❀✾••══┅┄ 🏢موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام ▫️▫️▫️پردازش مدل علم دینی و طراحی سیستم های دینی ▫️▫️▫️ 🔰https://eitaa.com/joinchat/63176758C5be3dc50e0