آیا چیزی خطرناک تر از مسمومیت جسمی هم داریم؟ اینکه هر موضوعی (کوچک یا بزرگ) در فضای رسانه و بعضا در جامعه به دوقطبی سازی منتهی شود، بسیار خطرناک است، و اینکه اتهام زنی به کشور و اعتماد عمومی مردم عادی سازی شود، بسیار خطرناک‌تر... مطمئنا برخی اِسنادها (مانند اِسناد امثال زشت کلام ها) برای عده زیادی از مردم عجیب می‌نماید، امّا باید بدانیم که برخی این موارد را باور می‌کنند. باور کنیم که برخی واقعا این‌گونه حرف‌ها را باور می‌کنند. انتشار سمّی که برای جسم مضر است جُرمی بسیار سنگین است و انتشار سُمومی که افکار و امنیت روانی جامعه را مختل می‌کند البتّه خسارتش اگر بیشتر نباشد کمتر نیست. عده‌ای که در کشور مصونیت انتشار بیان مسموم را تضمین شده دیده‌اند، سم می پاشند و عده زیادی را درگیر پاسخ دهی می‌کنند و یک بازی برد_برد دارند. جواب دادن یا جواب ندادن به این صحبت‌ها، هر دو به طریقی، برایشان سودآور است‌. هر ضربه (کوچک یا بزرگ) به اعتماد عمومی، مانند ضربات چکشی که به تدریج جسمی سخت را متلاشی می‌کند، کار می‌کند. تدبیر بزرگتر را برای سم پاشی ها در افکار عمومی باید کرد... و متأسفانه مشکلات معیشتی که باورپذیری نسبت به گزاره های بدبینانه را تقويت می‌کند... برای اینکه ریشه های مسائل اینچنینی را ردیابی کنیم، بررسی کنیم و ببینیم تعطیل شدن مدارس خواسته و منفعت چه کسانی را تأمین کرده بود؟ قریب دو سال آموزش مجازی (یا به تعبیری تعطیلی آموزش) با افکار عمومی چه ها که نکرد... دکتر محسن عزیزی ابرقوئی، روانشناس https://eitaa.com/joinchat/4203216913C592b78c231