بخشهایی از سخنان استاد شهید مطهری(ره) در ارتباط با روزه داری (بخش اول) درجات روزه داری آن درجه عام روزه همین است که انسان امساک کند از این امور معروفه‌‏ای که در روزه هست: امساک کند از خوردن، از نوشیدن، از جنب شدن عمدی، از داخل صبح شدن در حال جنابت، از سر زیر آب کردن، از غبار غلیظ در حلق فرو کردن، از دروغ بستن عمدی بر خدا و رسول. این خودش درجه‌ای از روزه است. هر کسی که اینها را رعایت کند آن روزه عوام را گرفته است. اما روزه یک درجه بالاترش این است که با این امساکهای ظاهری (امساک از خوردنها و آشامیدنها و امثال اینها) توأم بشود امساک از گناهان به طور کلی، یعنی‏ دهان انسان که روزه می‌گیرد، زبان انسان هم روزه بگیرد، زبان هم در حال روزه امساک کند نه تنها از حرامهایی از قبیل غیبت و دروغ و امثال اینها، بلکه امساک کند حتی از سخنان لغو و بیهوده و بی‌‏اثر و بی‏‌فایده؛ چشم انسان هم امساک کند از نظر به حرام؛ گوش انسان هم امساک کند از استماع امر حرام؛ دست و پای انسان هم امساک کند از انجام دادن یک عمل حرام. حال اگر کسی این کارها را نکرد و زبان و چشم و گوش و دست و پایش صائم نبود، آیا او روزه دارد یا روزه ندارد؟ هم دارد و هم ندارد. روزه دارد، آن درجه پایینش را، اولین درجه روزه را، روزه عوام را؛ روزه ندارد، یک درجه از آن بالاتر را. مرتبه دیگر روزه این است که انسان در حال روزه از پاره‌‏ای حلالها هم امساک کند. این می‌شود یک درجه بالاتر و درجه سوم. بالاترین و چهارمین درجه‏اش امساک از غیرالله است، یعنی در حال روزه قلب انسان از غیر خدا به طور کلی خودداری کرده باشد و جز خدا در قلب انسان چیزی نباشد. همه اینها روزه است، اما اینها مراتب و درجات یک حقیقت هستند. استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج ۶، ص ۱۴۱ خروج از نازپروردگی، یکی از فلسفه های روزه داری اساساً یک فلسفه روزه این است که انسان را از نازپروردگی خارج می‌کند. شما روزهای اولی که روزه می‌گیرید چون ابتدای آن است که می‌خواهید از قانون نازپروردگی خارج بشوید خیلی بی‏‌حال می‌شوید، ضعف شما را می‌گیرد. ولی روزهای آخر ماه می‌بینید با روزهایی که روزه نگرفته‌اید هیچ فرقی نکرده‌‏اید. بسیاری از این خیالاتی که ما می‌کنیم اشتباه است. بعضی از افراد عذرهای بسیاری از کسانی را که روزه می‌خورند قبول ندارند، می‌گویند روزه خورهایی که به بهانه اینکه مریضند روزه نمی‌گیرند، چون روزه نمی‌گیرند ضعیف می‌شوند و چون ضعیف‏ می‌شوند این ضعفشان را مانع روزه گرفتن می‌‏پندارند.این حماقت است که کسی بگوید روزه از نیروی کار می‌کاهد. ثانیاً مگر بشر فقط باید کار بکند؟ مگر بشر یک ماشین است که حداکثر استحصال را باید از این ماشین کرد؟ مگر حیوانِ بارکش است؟ مگر بشر دل ندارد؟ مگر بشر روح ندارد؟ مگر بشر احتیاج به تقوا ندارد؟ آیا بشر فقط احتیاج به یک چیز دارد و آن کار است؟ دیگر احتیاج به آدمیت ندارد؟ احتیاج به اینکه طبیعت سرکش را رام کند ندارد؟ احتیاج به اینکه شهوات خودش را بشکند ندارد؟ احتیاج به اینکه اراده عقلانی و انسانی خودش را تقویت کند ندارد؟ همه چیز را باید از دریچه کار ببینیم و کار فقط؟! بروید از ادارات راهنمایی و شهربانی بپرسید که در ماه رمضان آمار جرم و جنایت چقدر کاهش پیدا می‌کند. ببینید در ماه رمضان چاقوکشی، آدمکشی، خرابکاری، قماربازی چقدر کمتر می‌شود و در مقابل، اعمال انسانی چقدر مضاعف می‌شود، انسانیت چقدر بالا می‌رود، حسان چقدر بیشتر می‌شود، صله ارحام چقدر زیاد می‌شود! اینها را هم باید در نظر بگیریم، فقط نگوییم نیروی کار. استاد مطهری، اسلام و نیازهای زمان، ج ۱، ص ۵۴_۵۳ http://eitaa.com/islamic_psychology