ما ریزه خوار سفره ی احسان زینبیم مدیون لطف و فضل فراوان زینبیم بال ملخ به شانه ی چشم فقیر ماست عمریست مور مُلک سلیمان زینبیم ما را پیام خطبه ی زینب نجات داد شکر خدا که جمله مسلمان زینبیم پیغمبرانه سینه زنان را بهشت برد ما قوم در به در شده ، سلمان زینبیم ما را غلام حلقه به گوشش نوشته‌ اند فرموده کردگار : « که از آن زینبیم » ما مثل زلف نیزه نشینان قافله از کربلا به کوفه پریشان زینیبم جان می دهیم عاقبت از غصه اش که ما کشتی شکست خورده ی طوفان زینبیم در زیر کوه غم به خدا شکوه ای نکرد حیران و مات عصمت و ایمان زینبیم با خیمه‌ های سوخته معجر درست کرد مبهوت ابتکار درخشان زینبیم