🌱 | دختری میگفت: من همڪلاسی بابڪ بودم. خیلیییی تو نخش بودیم هممون... اما انقد باوقار بودڪه همه دخترا میگفتند: " این نوری انقدسروسنگینه حتماخودش دوس دختر داره‌وخیلی عاشقشه !" 😏 بعدمن گفتم‌میرم ازش میپرسم تاتکلیفمون روشن بشه.رفتم رو دررو پرسیدم گفتم :" بابڪ نوری شمایی دیگ ؟! :/ " بابڪ گفت : "بفرمایید ." گفتم:" چراانقدخودتو میگیری ؟؟ چرامحل نمیدی به دختراا؟؟!! " بابڪ یه نگاه پرازتعجب‌وشرمگین بهم ڪرد وسریع رفت.واینستاد اصلا! بعدهاڪه شهیدشد ،همون دخترا و من فهمیدیم بابڪ‌عاشق ڪی بوده‌ڪه بہ دخترا و من محل نمیداد... عاشق‌بود.خیلی‌هم‌عاشق‌بود.عاشق‌ حضرت‌زینب‌وشهادت..🥺💔|